زان پیشتر که دیده جمال تو دیده بود
نقش تو در سراچه دل بر کشیده بود
از سایه پر مگس آزرده شد رخت
بهر شکر مگر سوی آن لب پریده بود
رخسار زرد عاشق آن رخ به زر خرید
او خود چو بندگان دگر زر خریده بود
یوسف بین و حسن مبین کارد در میان
آن تیغ غمزه بود که کفها بریده بود
باربد نیغ و تیر شب هجر بر سرم
دور از تو بین چها بسر من رسیده بود
گونی که بود عکس بناگوش بار و در
بر برگ گل که قطره باران چکیده بود
غارنگره معانی مجموعه کمال
دزدیده هرچه بافت سخن در جریده بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عاشقانه و عواطف نویسنده نسبت به معشوق میپردازد. شاعر از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر دل و جان خود سخن میگوید، اشاره دارد که پیش از دیدن جمال معشوق، او نقش او را در دل خود ترسیم کرده بود. همچنین به مشکلات و رنجهای ناشی از جدایی و فراق عاشق اشاره کرده و حسرت و اندوهی را که بر دلش نشسته، به تصویر میکشد. در نهایت، شاعر از زیباییهای زبان و ادبیات میگوید و مینویسد که هر چه در عشق و شعر بافته، از دزدیدههای معانی و احساسات است.
هوش مصنوعی: قبل از آنکه چشمم زیبایی تو را ببیند، نقش تو را در دلم به تصویر کشیده بودم.
هوش مصنوعی: از سایهی مگس ناراحت شد و لباسش را به خاطر شیرینی نمیپسندید، مگر اینکه میخواست به سوی آن لب زیبا برود.
هوش مصنوعی: چهرهی زرد عاشق آن کسی شده است که زیباییاش را با طلا خریده است، اما خود او نیز مانند دیگران به طلا وابسته شده و به نوعی از آن خریداری کرده است.
هوش مصنوعی: در این ابیات به زیبایی و جذابیت یوسف و حسن اشاره شده است. با وجود زیبایی آنها، یک تهدید در میان است که میتواند دردسرساز باشد، مانند تیغی که میتواند به راحتی آسیب برساند. این تصویر نشاندهنده تضاد بین زیبایی و خطر است.
هوش مصنوعی: باربد، در شب جدایی، تیر و چنگش بر سر من فرود آمده و من دور از تو هستم و به خودم فکر میکنم که چه بر سرم آمده است.
هوش مصنوعی: کیسهای که تصویر گوشههایش براق و در برش گلبرگهایی است که قطرات باران بر روی آن چکیده است.
هوش مصنوعی: غارنگره معانی مجموعه کمال دزدیده هرچه بافت سخن در جریده بود در اینجا به نظر میرسد که اشاره به جایی است که دانش و معانی عمیق در آن گرد آمدهاند. هر چیزی که در کلمات نوشته شده، به نوعی از آنجا برآمده و بافته شده است. در واقع، این متن به مفهوم گنجینهای از معانی و زیباییهای گفتار اشاره دارد که در یک مکان خاص جمع شده و از آنجا منتقل میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روز وداع گریه نه در حد دیده بود
توفان اشک تا به گریبان رسیده بود
نزدیک بود کز غم من ناله برکشد
از دور هر که نالهٔ زارم شنیده بود
دیدی که: چون به خون دلم تیغ برکشید؟
[...]
باز آمد آن نگار که از ما بریده بود
و ز هجر او قرار ز دلها رمیده بود
بر صورتیکه دیده رضوان بباغ خلد
حوری نظیر آن بت زیبا ندیده بود
زنجیر عنبرین ز سر زلف ساخته
[...]
گر دل ز دسته زلف تو افغان کشیده بود
عیش مکن به ناله که کژدم گزیده بود
هر نیش غم که خورد دل خسته آن همه
از غمزه نو دید که در خواب دیده بود
عاشق ز چشم شوخ و چشم وفا نداشت
[...]
دوش آن پری ز دام رقیبان رمیده بود
صید کمند ما شده آیا چه دیده بود
در جویبار دیده ی عشاق جلوه داشت
سروی که سر ز چشمه ی حیوان کشیده بود
بر برگ گل دمیده فسون سبزه ی خطش
[...]
آن گرم خو بسوز دل ما رسیده بود
خوناب این کباب بر آتش چکیده بود
در گلستان بیاد دهان تو غنچه را
امسال باغبان همه نشکفته چیده بود
همچون چراغ روز براه تو سوختیم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.