گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
کمال خجندی

از برگ گل که نسیم عبیر می‌آید

نسیم اوست از آن دل‌پذیر می‌آید

حدیث کوثرم از یاد می‌رود به بهشت

چو نقش روی و لبش در ضمیر می‌آید

برپخت خون عزیزان عجب‌تر آنکه هنوز

از خردی از دهنش بوی شیر می‌آید

ندیدم آن رخ و از غم شدم بر آن در پیر

جوان همی‌رود آنجا و پیر می‌آید

بیا به حلقه رندان که این چنین منظور

میان اهل نظر بی‌نظیر می‌آید

کسی که جامه برد بر قدرت کی آید راست

به لطف چو بیش از حریر می‌آید

کمال دیده نخواهد ز قامتت بردوخت

اگر معاینه بیند که تیر می‌آید

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode