زاهد باریکبین لبهای باریک تو دید
خواند اللهم بارک آن دم و بر وی دمید
آنکه در خلوت ریاضتها کشیدی سالها
شد ز بویت مست و در میخانهها ساغر کشید
صوفی ما میکند دیوانگیها در سماع
آواگر یک عاقلی میکرد و زین می میچشید
پارسا گر بنگرد آن ابروی شوخ از کمین
همچو چشمت بیش نتواند به محراب آرمید
تا توان انداخت خود را ناگهان در کوی دوست
همچو اشک گرمرو بسیار میباید دوید
امشب آن مه گر چو شمع از خانقه سر برزند
های و هوی صوفیان بر آسمان خواهد رسید
با دو صد لاف کرامت گر لبش بینی کمال
باز بفروشی به جا می خرقهٔ صد بایزید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تمجید از زیبایی و جذابیتهای معشوق میپردازد. زاهد (مرد پارسا) تحت تاثیر لبهای باریک معشوق دعا میکند و میبیند که سالها ریاضت و عبادت در خلوت او را به حالتی مست و دیوانه در میخانهها کشانده است. صوفی در سماع و رقصهایش دیوانهوار میچرخد و اگر عاقلی میبود، نمیتوانست خود را از میگساری بازدارد. ابروی شوخ معشوق، روح پارسا را از کانون عبادت دور میکند و او را به یاد عشق و معشوق میاندازد. شاعر میگوید که باید در مسیر عشق به سوی دوست دوید و هر لحظه را مغتنم شمرد. اگر امشب معشوق همچون شمع از خانقاه بیرون بیاید، شور و شوق صوفیان به آسمان خواهد رسید. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که کمال و خلوص در عشق معشوق بر هر کرامتی مقدم است و ارزش بیشتری دارد.
هوش مصنوعی: زاهد دقیقا به لبهای باریک تو نگاه کرد و با دیدن آنها دعا کرد: "خداوندا، بر این لحظه برکت بگذار و بر او بدمید."
هوش مصنوعی: کسی که سالها در تنهایی به تمرین و ریاضت پرداخته، حالا به خاطر عطر و بوی تو مست شده و در میخانهها مشغول نوشیدن است.
هوش مصنوعی: صوفی ما در حال انجام کارهای دیوانهوار است و در حال رقص و شادی است. اگر کسی عاقل بود، این کارها را انجام میداد و از این شراب مینوشید.
هوش مصنوعی: اگر مرد پارسایی به ابروی نازک و شوخ تو نگاه کند، مانند چشمت نمیتواند خود را در برابر خداوند آرام کند.
هوش مصنوعی: باید با تمام توان و سرعت به سوی محبوب رفت و مانند اشک که ناگهان به زمین میافتد، از هیچ تلاشی دریغ نکرد.
هوش مصنوعی: امشب اگر ماه مانند شمع از خانقاه بیرون بیاید، شور و شوق صوفیان به آسمان خواهد رسید.
هوش مصنوعی: اگر با احترام و زیبایی از او سخن بگویی و لبخندش را ببینی، میتوانی تمام کمالات و فضائل را به او نسبت دهی و از جا و مقام او چنان تعریف کنی که به هر خرقه و لباس عابدان بزرگ مانند بایزید بفروشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این جهان بیوفا را بر گزیدو بد گزید
لاجرم بر دست خویش ار بد گزید او خود گزید
هر که دنیا را به نادانی به برنائی بخورد
خورد حسرت چون به رویش باد پیری بروزید
گشت بدبخت جهان و شد به نفرین و خزی
[...]
تا شه عالم به بهروزی و پیروزی رسید
باغ پیروزی شکفت و صبح بهروزی دمید
کرد باید سروران را در چنین روزی نشاط
خورد باید بندگان را در چنین وقتی نبید
فرخ آمد طلعت سلطان برین فرخنده باغ
[...]
میر خوبان را کنون منشور خوبی در رسید
مملکت بر وی سهی شد ملک بر وی آرمید
نامه آن نامهست کاکنون عاشقی خواهد نوشت
پرده آن پردهست کاکنون عاشقی خواهد درید
دلبران را جان همی بر روی او باید فشاند
[...]
عید شد ایام ما ناآمده ایام عید
چون رسید از راه با شاه جهان میرعمید
سعد دین صدری که دیدار همایونش بفال
همچو نام شاه مسعود است و چون بختش سعید
قبله اهل قلم ممدوح مخدومی که هست
[...]
خسرو از اصطبل معمورت که آن معمور باد
کامور اعمار اسبان شیخ ابوعامر رسید
مرکب میمون ادام الله توفیقه که هست
یادگار نوح پیغمبر که در کشتی کشید
گفتم ای پیر مبارک خیر مقدم مرحبا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.