شمارهٔ ۳۷۶
چشم توأم به غمزه خونخوار می کشد
آن خونبها بود که دگر بار میکشد
ترسم کشند از حسدم بار و همنشین
گر گویم این بکس که مرا بار میکشد
آن قامت چو تیر و دو ابروی چون کمان
پیوسته میکشد دل و همواره میکشد
در انتظار کشتن خود تا یکی چو شمع
می سوزدم چو عاقبت کار می کشد
فکر میان او مکن ای دل که این خیال
تن را تار می کند و زار می کشد
ای آنکه صحتم طلبی زود تر مرا
بنما به آن طبیب که بیمار می کشد
بسیار زنده کرد لبش گفته ای کمال
بسیار هم مگوی که بسیار می کشد
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...