به روی دوست که رویش بچشم من نگرید
به خاک پاش که آن ره بروی من سپرید
با گذشتن از آن مو نشان بی چشمیست
چو چشم نیست شما را به چشم من نگرید
حرام باد شما را چه می خورید غمش
غم من است غم او غم مرا مخورید
همین که نام گدایان او کنید شمار
مرا نخست گدای کمین او شمرید
کر بگوی با مگان به شکر گفتار
که نازک است رخ بار از آن طرف مپرید
بر اهل زهد بستم کنان گذشت و بگفت
عجب که عمر گذشت و هنوز بیخبرید
از بعد آنکه در دوست باز بافت کمال
اگر بهشت بجوید به دوزخش بپرید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و دلدادگی به معشوق است. شاعر به معشوقش اشاره میکند و میگوید که باید به او توجه کند و از او غفلت نکند. او به حال خود و غمهایی که به او وارد میشود، اشاره میکند و تأکید میکند که دیگران نباید غم او را بر خود بگیرند. همچنین به زهد و نداشتن آگاهی برخی از مردم اشاره کرده و از آنها میخواهد تا به عمق عشق و حقیقت توجه کنند. در نهایت، شاعر به اهمیت شناخت و درک عشق واقعی اشاره میکند و از آنکه هنوز در جهل به سر میبرند، ابراز تعجب میکند.
هوش مصنوعی: به چهره محبوب نگاه نکن، چون چشمان من بر آن نمینگرد؛ به خاک پای او توجه کن، زیرا که آن خاک به راهی که به سمت من میآید، تعلق دارد.
هوش مصنوعی: اگر از آن مو بگذری، مانند کسی هستی که چشمی ندارد؛ چون اگر چشمی نداشتی، من هم به تو نگاه نمیکردم.
هوش مصنوعی: شما چه چیزی میخورید که برایتان اهمیت دارد؟ غم من و غمش دیگران به شما مربوط نیست، نگران آن نباشید.
هوش مصنوعی: وقتی که شما نام گدایان را بر زبان میآورید، لطفاً من را هم در نظر بگیرید و بگویید که من نخستین گدای پنهان او هستم.
هوش مصنوعی: بیا با دوستان به نیکی و مهربانی سخن بگوییم، زیرا لطافت و زیبایی صورت او باعث میشود که از آن طرف، دیگران به سمت او جذب شوند.
هوش مصنوعی: روزی کسی به زاهدان گفت که جالب است که عمر شما در حال گذر است و هنوز توجهی به واقعیات زندگی ندارید.
هوش مصنوعی: پس از آنکه دوست به کمال خود دست یافت، اگر کسی به دنبال بهشت باشد، بهتر است از دوزخ بگذرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فزود آتش من آب را خبر ببرید
اسیر میبردم غم ز کافرم بخرید
خدای داد شما را یکی نظر که مپرس
اگر چه زان نظر این دم به سکر بیخبرید
طراز خلعت آن خوش نظر چو دیده شود
[...]
بکربلا شد و کرب و بلا بجان بخرید
گشود بال و ازین تیره خاکدان بپرید
سپاه دوست کزین سو سوار می گذرید
ز روی لطف به سوی فتادگان نگرید
سوی شکار شد آن ماه و من به ره ماندم
خدای را غم حال من شکسته خورید
به خواریم مگذارید بر ره افتاده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.