فزود آتش من آب را خبر ببرید
اسیر میبردم غم ز کافرم بخرید
خدای داد شما را یکی نظر که مپرس
اگر چه زان نظر این دم به سکر بیخبرید
طراز خلعت آن خوش نظر چو دیده شود
هزار جامه ز درد و دریغ و غم بدرید
ز دیده موی برست از دقیقه بینیها
چرا به موی و به روی خوشش نمینگرید
ز حرص خواجگی از بندگی چه محرومید
ز غورها همه پختید یا که کور و کرید
در آشنا عجمی وار منگرید چنین
فرشتهاید به معنی اگر به تن بشرید
هزار حاجب و جاندار منتظر دارید
برای خدمتتان لیک در ره و سفرید
همیپرد به سوی آسمان روان شما
اگر چه زیر لحافید و هیچ مینپرید
همیچرد همه اجزای جان به روض صفات
از آن ریاض که رستید چون از آن نچرید
درخت مایه از آن یافت سبز و تر زان شد
زبون مایه چرایید چونک شیر نرید
هزار گونه کجا خستتان به زیر سجود
کجا نظر که بدانید تیغ یا سپرید
هزار حرف به بیگار گفتم و مقصود
به هر دمی ز چه شما خفیه تر چه بیهنرید
هنر چو بیهنری آمد اندر این درگاه
هنروران ز شادیت چون نه زین نفرید
همه حیات در اینست کاذبحوا بقره
چو عاشقان حیاتید چون پس بقرید
هزار شیر تو را بندهاند چه بود گاو
هزار تاج زر آمد چه در غم کمرید
چو شب خطیب تو ماهست بر چنین منبر
اگر نه فهم تباهست از چه در سمرید
کجا بلاغت ماه و کجا خیال سپاه
به مقنعه بمنازید چون کلاه ورید
بیافت کوزه زرین و آب بیحد خورد
خموش باش که تا ز آب هم شکم ندرید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زبان فارسی، به مضامینی از عشق، عرفان و معانی عمیق زندگی پرداخته است. شاعر به حالات درونی خود و رنجهایی که از عشق و جدایی میکشد، اشاره میکند و از خداوند میخواهد که نگاهی به او بیفکند. او به زیبایی و لطافت وجودی اشاره میکند و به مقایسههای مختلف از زندگی و انسانها میپردازد.
شاعر به حسرتهای موجود در زندگی بشر توجه دارد و به یادآوری نادانی و عدم درک عمیق انسانها از حقیقت زندگی میپردازد. او به ناپایداری دنیا و وابستگی انسانها به ظواهر اشاره میکند و این که بسیاری از مردم حتی از نعمتهای خود غافل هستند. در پایان، توصیهای به خاموشی و آرامش میکند تا از دغدغههای فانی دوری کنند و به عمق معنویات و حقیقتهای وجود بپردازند.
هوش مصنوعی: آتش من زیادتر شده و آب نمیتواند آن را خاموش کند. خبر این وضعیت را به دیگران برسانید. من در حالتی هستم که غم و اندوه را از کافر خریدهام و آن را به دوش میکشم.
هوش مصنوعی: خداوند به شما نگاهی داده که نباید از آن سوال کنید، حتی اگر در این لحظه به خاطر آن نگاه غافل باشید.
هوش مصنوعی: وقتی زیبایی و خوشیاش در برابر چشمم قرار میگیرد، تمام غمها و دردهایم به یکباره ناپدید میشوند، انگار که هزار لباس از روی وجودم کنار رفتهاند.
هوش مصنوعی: چرا به زیبایی و زیباییهای چهرهاش نگاه نمیکنی، در حالی که موهایش به اندازهٔ دقیقهها زیباست و از چشمانش میبارد؟
هوش مصنوعی: به خاطر حرص و طمعی که در مقامهای بالا دارید، از طعم بندگی و خدمت محرومید. آیا از عمق مسائل دنیوی به خوبی درک کردهاید یا اینکه در حقیقت نادان و بیخبر هستید؟
هوش مصنوعی: به هیچعنوان به آشنایان با زبان بیگانه نگاه نکنید، زیرا اگر به ظاهر شما نگاه کنند، ممکن است او را فرشتهای درک کنند.
هوش مصنوعی: شما هزاران خدمتگزار و موجود زنده را در انتظار دارید که به شما خدمت کنند، اما در مسیر زندگی غرق در درد و محنت هستید.
هوش مصنوعی: اگرچه شما زیر پتو هستید و به واقع هیچ حرکتی نمیکنید، اما ذهنتان همچنان به سوی آسمان پرواز میکند و در خیال و تفکر در جاهای بلند و دور سفر میکند.
هوش مصنوعی: همه بخشهای وجود انسان در باغ صفات خداوند به درختی میماند که اگر از میوهاش بچیند، دیگر نمیتواند با او ارتباط برقرار کند و بهرهمند شود. این درخت بر اساس تلاش و کار در راه خداوند رشد کرده و به ثمر رسیده است.
هوش مصنوعی: درختی که ریشهاش از خاک خوب و حاصلخیز بهرهمند است، سبز و سرزنده میشود. اما اگر این درخت از مایهای غیرمناسب تغذیه کند، نمیتواند به خوبی رشد کند و مانند درختان دیگر نخواهد بود.
هوش مصنوعی: چندین نوع مختلف وجود دارد که شما را به زانو درمیآورد، اما آیا میدانید که کدامین چیز بیشتر بر شما تاثیر میگذارد؟ آیا متوجه شدهاید که آیا در برابر سختیها سر خم میکنید یا با قدرت و شجاعت ایستادگی میکنید؟
هوش مصنوعی: من هزاران سخن به یاری شما گفتم، اما در هر لحظه متوجه شدم که راز و هدفم از این صحبتها برای شما پنهانتر یا ناپیداتر است.
هوش مصنوعی: وقتی که هنر بدون هنری در این مکان حضور پیدا کند، هنرمندان از شادی چه چیزی باید بخواهند که از این بیهنری نفرت نداشته باشند؟
هوش مصنوعی: تمام زندگی در این است که وقتی عاشق هستید، مانند گاوی که ذبح میشود، باید قربانی کنید. زیرا شما عاشق هستید و حیات واقعی در فدای خودتان نهفته است.
هوش مصنوعی: بسیاری از شیرها به تو خدمت میکنند، و چه چیزی از گاوی که با تاج زرین هزار تایی بر سر دارد، در دل تو کم است؟
هوش مصنوعی: مثل اینکه شب برای تو سخنران ماه است، و اگر نه، درک و فهمت نابود خواهد شد، پس چرا در این حال به گمراهی دچار میشوی؟
هوش مصنوعی: بلاغت ماه و زیبایی سپاه را نمیتوان با مقنعهای که مانند کلاه است، مقایسه کرد. این دو به هیچ وجه در یک سطح نیستند.
هوش مصنوعی: کوزهای طلا را یافتی و آب بسیار نوشیدی. اما سکوت کن، زیرا حتی از آب نیز تهی نماندی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بکربلا شد و کرب و بلا بجان بخرید
گشود بال و ازین تیره خاکدان بپرید
به روی دوست که رویش بچشم من نگرید
به خاک پاش که آن ره بروی من سپرید
با گذشتن از آن مو نشان بی چشمیست
چو چشم نیست شما را به چشم من نگرید
حرام باد شما را چه می خورید غمش
[...]
سپاه دوست کزین سو سوار می گذرید
ز روی لطف به سوی فتادگان نگرید
سوی شکار شد آن ماه و من به ره ماندم
خدای را غم حال من شکسته خورید
به خواریم مگذارید بر ره افتاده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.