شمارهٔ ۱۰۱۰
چو گل به لطف نو زد ان نازک اندامی
درید پیرهن نیکوئی به بد نامی
دلم بشام سر زلف نست و میترسم
که باز بشکنی این آبگینه شامی
یکی که میبرد آرام دل به شیوه چشم
چه چشم دارم ازو شیوه دلارامی
به نکهت سر زلف تو باز دم زد عود
عجب که سوخته و از سر نمی نهد خامی
شبی به حلقة ما ذکر عصمت میرفت
شدند حلقه بگوش تو عارف و عامی
کی که هیچ نبردی حدیث می به زبان
البانو دید و مثل شد بدرد آشامی
کمال اگر ز دهانش نیافتی کامی
مباش ننگدل و صبر کن بناکامی
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...