اگر بروی ترش کار فقر راست شدی
کدوی سرکه بدی با یزید بسطامی
و گر بخرقه ازرق تمام گشتی کار
تغار نیل بدی شیخ احمد جامی
و گر برقص کسی شهره و علم بودی
امام شهر شدی خرس در نکو نامی
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر |
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ |
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر |
|
لغزش به بخش شرحهای صوتی |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور |
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه |
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب) |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
اگر بروی ترش کار فقر راست شدی
کدوی سرکه بدی با یزید بسطامی
و گر بخرقه ازرق تمام گشتی کار
تغار نیل بدی شیخ احمد جامی
و گر برقص کسی شهره و علم بودی
امام شهر شدی خرس در نکو نامی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز بامداد درآورد دلبرم جامی
به ناشتاب چشانید خام را خامی
نه بادهاش ز عصیر و نه جام او ز زجاج
نه نقل او چو خسیسان به قند و بادامی
به باد باده مرا داد همچو که بر باد
[...]
نه از ره ست که گوییم کبک خوش گامی
که کبک قهقهه بر خود زند چو بخرامی
ز شرم سر به گریبان فرو برد غنچه
اگر به باغ روی، کان چنان گل اندامی
چو ذره زیر و زبر می شوند مشتاقان
[...]
گر آفتاب نباشد تو ماه چهره تمامی
که آفتاب بلندی چو بر کناره ی بامی
کنون تو سرو خرامان بگاه جلوه ی طاوس
هزار بار سبق برده ئی بکبک خرامی
گرم قبول کنی همچو بندگان بارادت
[...]
چو گل به لطف نو زد ان نازک اندامی
درید پیرهن نیکوئی به بد نامی
دلم به شام سر زلف توست و میترسم
که باز بشکنی این آبگینه شامی
یکی که میبرد آرام دل به شیوه چشم
[...]
ز نام بهره نبردیم غیر بدنامی
ز کام صرفه نبردیم غیر ناکامی
شکست شیشه تقوی ز سنگ رسوایی
گسست سجه طاعت به دست بدنامی
بیار باده که این آتش سلامتسوز
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.