گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
کمال خجندی

نو درد نداری و رخ زرد نداری

ای عاشق بیدرد چه نالی و چه زاری

دلها برد آن آه که از درد برآرند

فریاد ز آهی که نور بیدرد برآری

رخساره بخون مژه بنگار دم نقد

کز اشک فشان عاشق رخسار نگاری

غم روند و محنت دمد و درد برآید

بر خاک شهیدان غمش هر چه بکاری

دیدی که چه غمهاست نرا بر دل ازین بار

ای دیدن غمدیده چرا اشک نباری

تا چند بگردن بری این سر که حق اوست

آن به که بری بر درش این حق بپاری

سر چیست کمال از تو اگر می طلبد بار

گر دیده روشن طلید در نظر آری