ای باد بهاری خبر از یار چه داری؟
پیغام گل سرخ سوی باده کی آری؟
هم زاوّل روز از تو همی بوی خوش آید
گویی همه شب سوختهای عود قماری
زلف بت من داشتهای دوش در آغوش
نی نی تو هنوز این دل و این زهره نداری
خورشید بر آن ماه زمین تافت نیارد
دانم که تو با زلفک او جست نیاری
تو با گل و سوسن زن و من با لب و زلفش
ور برگ بود بنشین تا بوسه شماری
من دوش به کف داشتم آن زلف همه شب
وز دولب او کرده ام امروز نهاری
ای فرخی این قصه و این حال چه چیزست
پیش ملک شرق همی خواب گزاری
شاه ملکان میر محمد که مر اوراست
از آمل و از ساری تازان سوی باری
شاهی که ترا نعمت صد ساله بریزد
گر بر در او نیم زمان پای فشاری
شادی و خوشی خواهی رو خدمت او کن
تا عمر به شای و به خوشی بگذاری
چون خدمت او کردی و او در تو نگه کرد
فربه شوی از نعمت او گرچه نزاری
افزون دهداز طمع و ز اندیشه تو بر
تخمی که در آن خدمت فرخنده بکاری
ای بار خدای ملکان ای ملک راد
ای آنکه همی حق همه کس بگزاری
گویی که خدا از پی آن داد ترا ملک
تا کار تبه کرده هر کس بنگاری
یک دست تو ابرست و دگردست تو دریا
هرگز نتوانی که نبخشی و نباری
رسم شعرا ازتو هزار و دو هزارست
آخر ده هزاری شوی و بیست هزاری
فردا همه کار تو دگر خواهد گشتن
امروز میندیش که در اول کاری
خوابم نبرد تابه سرای تو نبینم
چون کوه فرو ریخته دینار نثاری
از دولت سلطان و ز نیکو نیت تو
این کار شود ساخته و محکم و کاری
گیتی همه همواره ترا خواهد گشتن
زان گونه که هرگز به دگر کس نسپاری
آن روز خورم خوش که درین خابه ببینم
زین پنج هزاری رده ترکان حصاری
وین درگه و این دشت پر از خیمه و پر میر
شهر از بنه ایشان پر مهد و عماری
از روم رسیده بر تو هدیه رومی
و آورده ز بلغار ترا باز شکاری
شاهان جهان روی نهاده به در تو
وز درد شده روی بداندیش تو تاری
من شاد همی گردم ز آنجای بدانجای
وین شعر به آواز برآورده چو قاری
بوالحارث ما آمده و ساخته با هم
چون طوطیک و شاری و چون طوطی و ساری
در خانه تو دولت و درخانه تو ملک
در خانه آن کس که جز این خواهد زاری
وآن کس که تر از دل و جان دوست ندارد
چون سنگ ز بیقدری و چون خاک ز خواری
تو اسی تو باروحی کالوی و فخری (؟)
بدخواه تو مانده پی بی باره و داری (؟)
ارجو که ترا تا ابد الدهر به هر کار
توفیق بود ز ایزد و ازدولت یاری
آزاده خداوندی و خوشخوی کریمی
با فر شهنشاهی وبا زیب سواری
پردانش و پر خیری و پر فضلی و پر شرم
باسایه و با سنگی و با حلم و وقاری
آن چیست ز کردار بسنده که ترا نیست
آن چیست زنیکویی و خوبی که نداری
از دانش و فضل تو سخنهاست به هر جا
اندازه ندارد هنر و فضل تو باری
برخور تو ازین دانش و برخور تو ار این فضل
برخور تو از ین جشن و از این فصل بهاری
شاهی کن و شادی کن و آنکن که تو خواهی
ای داده ترا هر چه بباید همه باری
شادی ز بتان خیزد، در پیش بتاندار
با جعد سمرقندی و با زلف بخاری
همواره بود در بر تو هر شب و هر روز
ترکی که کند طره او غالیه باری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به نسیم بهاری خطاب میکند و از آن میخواهد که پیغام یار را بیاورد. او از زیبایی گلها و باده صحبت میکند و از زلف یار خود یاد میکند که دلش را، شبها میرباید. شاعر به قدرت و نعمت پادشاهی که او را به خدمت میطلبد اشاره میکند و از خوشی و خوشبختی در سایه خدمت به او سخن میگوید. در نهایت به فضیلتها و خوبیهای خود اشاره میکند و از خدای بزرگ درخواست توفیق و یاری دارد. شاعر تاکید میکند که شادی و زیبایی زندگی از ارتباط با محبوب و خدمت به پادشاه به دست میآید.
هوش مصنوعی: ای باد بهاری، چه خبری از محبوبت داری؟ چه زمانی پیام گل سرخ را به باده خواهی رساند؟
هوش مصنوعی: از ابتدای روز ب scents خوشی از تو به مشام میرسد، گویی همه شب عود در حال سوختن بوده است و بوی آن در فضا پراکنده شده است.
هوش مصنوعی: دیروز زلف دوست را در آغوش گرفتم، اما تو هنوز این دل و عشق را نداری.
هوش مصنوعی: خورشید بر آن ماه زمین میتابد، اما نمیدانم که آیا تو هم با زلف او بازی میکنی یا نه.
هوش مصنوعی: تو با زیبایی و لطافت گل و سوسن در ارتباطی، و من با لبها و موهای محبوبم. بیا بنشین و بوسهها را بشماریم.
هوش مصنوعی: دیشب زلف او را در دستانم داشتم و تا صبح با آن بازی کردم، اما امروز فقط در یادم مانده و آن را در روز دیدهام.
هوش مصنوعی: ای فرخی، این داستان و حالت چه مفهومی دارد نزد پادشاه شرق که در خواب به سر میبرد؟
هوش مصنوعی: شاه ملکان، میر محمد، که نسبتش به آمل و ساری میرسد، به سمت بارگاه میرود.
هوش مصنوعی: اگر پادشاهی، نعمت و ثروت را برای تو به مدت صد سال فراهم کند، اما تو تنها برای نیمهای از زمان در برابر او باقی بمانی و ایستادگی کنی، ارزش آن را نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی زندگیات پر از شادی و خوشی باشد، باید این احساسات را به او تقدیم کنی و با او در این مسیر قدم بگذاری.
هوش مصنوعی: وقتی به او خدمت کردی و او نیز به تو توجه کرد، از نعمتهای او بهرهمند خواهی شد، حتی اگر به نظر بیایی که در شرایط سختی قرار داری.
هوش مصنوعی: اگر از طمع و فکر خیری که در دل داری بذر خوبی را بکاری، ثمرهای خوب خواهی داشت.
هوش مصنوعی: ای خدای پادشاهان و فرمانروای نیکوکار، ای کسی که حق و حقوق هر فردی را رعایت میکنی.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که خداوند به خاطر کارهایی که مردم خراب کردهاند، کشوری به تو داده است تا این کارها را تماشا کنی.
هوش مصنوعی: یکی از دستان تو مانند ابر است و دست دیگر مانند دریا. هرگز نمیتوانی که نه ببخشی و نه ببارانی.
هوش مصنوعی: شعرای بسیاری در زمینه های مختلف از تو الهام میگیرند و آثار زیادی از آنها به جا مانده است. اما در نهایت، تو به حدی میرسی که کارهایی با ارزش و بینظیر خلق کنی که از همه آنها پیشی میگیرد.
هوش مصنوعی: فردا همه چیز برای تو تغییر خواهد کرد، امروز را نداشته باش و به آغاز کار فکر نکن.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم بخوابم، زیرا نمیخواهم به خانهات نرسم و تو را نبینم، مثل کوههایی که از روی تپهها سقوط کردهاند و نقرهای در دستانم نیست.
هوش مصنوعی: این کار به خاطر لطف سلطان و نیت خوب تو به خوبی انجام شده و محکم و با کیفیت است.
هوش مصنوعی: دنیا همیشه به دور تو خواهد چرخید، به این دلیل که هرگز به کسی دیگر نخواهی سپرد.
هوش مصنوعی: آن روزی که در این خواب، دیدار کنم از این پنج هزار نفر که دورتر نشستهاند و دروازهبانان ترک هستند، برایم دلپذیر خواهد بود.
هوش مصنوعی: این محل و این دشت پر از چادرها و سرزمین شهر مملو از امکانات و نعمتهای آنهاست.
هوش مصنوعی: آوردهای از روم برایت هدیهای زیبا و از سرزمین بلغار، باز شکاری را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: پادشاهان جهان به درگاه تو آمدهاند و از درد و رنجی که از اندیشههای نادرست تو دارند، در حال ناله و غمگینی هستند.
هوش مصنوعی: من از جایی به جایی دیگر میروم و از این بابت خوشحالم، همچنان که قاری شعری را با صدای بلند میخواند.
هوش مصنوعی: بوالحارث به اینجا آمده و با هم همه چیز را ساختهاند، مانند طوطی و شاری که همیشه در کنار هم هستند.
هوش مصنوعی: در خانه تو ثروت و نعمت وجود دارد و در خانه کسی که جز این را میخواهد، فقط غم و اندوه است.
هوش مصنوعی: کسی که با دل و جان عشق نمیورزد، مانند سنگ بیارزش و مانند خاک حقیر است.
هوش مصنوعی: تو در میدان زندگی مانند اسبی هستی که با روحی بزرگ و با افتخار در مسیر خود پیش میروی، اما کسانی هستند که در حسادت و کینه تو ماندهاند و نمیتوانند از این احساسات منفی رهایی یابند.
هوش مصنوعی: امیدوارم که خداوند تا همیشه در هر کاری که انجام میدهی، به تو کمک و حمایت کند.
هوش مصنوعی: تو انسان آزاد و محترمی هستی، با اخلاق نیکو و بخشنده. با عظمت و جلالی شبیه به پادشاهان و زیباییای همچون یک سوارکار ماهر.
هوش مصنوعی: شما آگاهی و دانایی بسیاری دارید و پر از خوبیها و فضیلتها هستید و با وجود شرم و حیا، با صبوری و وقار زندگی میکنید.
هوش مصنوعی: چه چیزی از کارهای خوب و شایسته وجود دارد که تو آن را نداری؟ چه زیبایی و خوبی در تو وجود دارد که در خود حس نمیکنی؟
هوش مصنوعی: سخنها و داستانهایی از دانش و فضیلت تو در همهجا شنیده میشود، و هیچ جایگاهی نمیتواند ارزش و هنر تو را به طور کامل توصیف کند.
هوش مصنوعی: از این دانش و علم بهرهبرداری کن و از این فضیلت نیز بهرهمند شو. از این جشن و فصل بهاری هم لذت ببر.
هوش مصنوعی: دولت و خوشحالی را به دست بگیر و هر آنچه را که میخواهی انجام بده، ای کسی که به تو هر آنچه لازم است، عطا شده است.
هوش مصنوعی: شادی از زیباییهای معشوق برمیخیزد، در حضور کسی که معشوق را میپرستد، با موهایی همچون جعد سمرقندی و زلفهایی دلربا.
هوش مصنوعی: در هر شب و روز همواره در کنار تو کسی است که گیسوانش بوی خوشی از مشک را میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ترک دگر خیره غم روزه نداری
کز کوه برون آمدآن عید حصاری
گریک مه پیوسته به دشواری بودی
یک سال دمادم به خوشی عید گزاری
مانا علم عیدست آن مه که تو دیدی
[...]
ای آنکه تو بر ساعد اقبال سواری
ای آنکه تو بر مرکب فرهنگ سواری
آرام دل شهری و کام دل شاهی
خورشید بزرگانی و امید تباری
نام تو جوانشیر نه بیهوده نهادند
[...]
گرد باد خزان کرد به ما به رحیل آری
وز لشکر نوروز برآورد دماری
دارم چو تو بت روی و دلارام نگاری
سازم ز جمال تو من امروز بهاری
با چشم چو بحرم ز گهر خنده نگاری
با عیش چو زهرم به شکر بوسه شکاری
برگرد بناگوش چو عاجش خط مشکین
چون دای رخ کز شب بکشی گرد نهاری
خورشید نماینده بتی ماه جبینی
[...]
ای جان گذرکرده از این گنبد ناری
در سلطنت فقر و فنا کار تو داری
ای رخت کشیده به نهان خانه بینش
وی کشته وجود همه و خویش به زاری
پوشیده قباهای صفتهای مقدس
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.