گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خیالی بخارایی

شد باز به دیدار سحر چشم جهانی

بیدار نشد بخت عجب خواب گرانی

ما را خبر از محنت و اندوه زمانه

وقت است که بی یاد تو باشیم زمانی

شک نیست که طفل ره ارباب طریق است

پیری که نگفته است ارادت به جوانی

تا دیده چه نامحرمیی دید ز اشکم

کز خانهٔ مردم به درش کرد روانی

کس را نبود مایهٔ قدر تو خیالی

گر یار بگوید که سگ ماست فلانی