گنجور

 
خیام

رباعی ۷۴: گر من ز می مغانه مستم، هستم،

رباعی ۷۵: می خوردن و شاد بودن آیین من است،

رباعی ۷۶: من بی می ناب زیستن نتوانم،

رباعی ۷۷: امشب می جام یک‌منی خواهم‌کرد،

رباعی ۷۸: * چون مرده شوم، خاک مرا گم سازید،

رباعی ۷۹: * چون درگذرم به باده شویید مرا،

رباعی ۸۰: * چندان بخورم شراب، کاین بوی شراب

رباعی ۸۱: روزی که نهال عمر من کنده ‌شود،

رباعی ۸۲: * در پای اجل چو من سرافکنده شوم،

رباعی ۸۳: * یاران به موافقت چو دیدار کنید،

رباعی ۸۴: * آنان‌که اسیر عقل و تمییز شدند،

رباعی ۸۵: * ای صاحب فتوا، ز تو پرکارتریم

رباعی ۸۶: شیخی به زنی فاحشه گفتا: مستی.

رباعی ۸۷: * گویند که دوزخی بود عاشق و مست،

رباعی ۸۸: گویند: بهشت و حورعین خواهد‌بود،

رباعی ۸۹: * گویند: بهشت و حور و کوثر باشد،

رباعی ۹۰: * گویند بهشت عدن با حور خوش است،

رباعی ۹۱: کس خلد و جحیم را ندیده‌است ای دل،

رباعی ۹۲: * من هیچ ندانم که مرا آن‌که سرشت،

رباعی ۹۳: چون نیست مقام ما درین دهر مقیم،

رباعی ۹۴: چون آمدنم به من نبد روز نخست،

رباعی ۹۵: چون عمر به سر رسد، چه بغداد چه بلخ،

رباعی ۹۶: * جز راه قلندران میخانه مپوی،

رباعی ۹۷: * ساقی غم من بلند‌آوازه شده‌است،

رباعی ۹۸: * تنگی می لعل خواهم و دیوانی،

رباعی ۹۹: * من ظاهر نیستی و هستی دانم،

رباعی ۱۰۰: از من رمقی به سعی ساقی مانده‌است،

 
sunny dark_mode