رباعی ۷۴: گر من ز می مُغانه مستم، هستم،
رباعی ۷۵: می خوردن و شاد بودن آیین من است،
رباعی ۷۶: من بی می ناب زیستن نتوانم،
رباعی ۷۷: امشب می جامِ یکمَنی خواهمکرد،
رباعی ۷۸: * چون مُرده شوم، خاکِ مرا گُم سازید،
رباعی ۷۹: * چون درگذرم به باده شویید مرا،
رباعی ۸۰: * چندان بخورم شراب، کاین بوی شراب
رباعی ۸۱: روزی که نهالِ عمر من کنده شود،
رباعی ۸۲: * در پای اجل چو من سرافکنده شوم،
رباعی ۸۳: * یاران به موافقت چو دیدار کنید،
رباعی ۸۴: * آنانکه اسیر عقل و تمییز شدند،
رباعی ۸۵: * ای صاحب فتوی، ز تو پرکارتریم،
رباعی ۸۶: شیخی به زنی فاحشه گفتا: مستی.
رباعی ۸۷: * گویند که دوزخی بُوَد عاشق و مست،
رباعی ۸۸: گویند: بهشت و حورعین خواهدبود،
رباعی ۸۹: * گویند: بهشت و حور و کوثر باشد،
رباعی ۹۰: * گویند بهشتِ عَدْن با حور خوش است،
رباعی ۹۱: کس خُلْد و جَحیم را ندیدهاست ای دل،
رباعی ۹۲: * من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت،
رباعی ۹۳: چون نبست مقام ما درین دهر مُقیم،
رباعی ۹۴: چون آمدنم به من نَبُد روز نخست،
رباعی ۹۵: چون عمر به سر رسد، چه بغداد چه بلخ،
رباعی ۹۶: * جُز راهِ قَلَندرانِ میخانه مپوی،
رباعی ۹۷: * ساقی غمِ من بلندآوازه شدهاست،
رباعی ۹۸: * تُنْگی میِ لَعْل خواهم و دیوانی،
رباعی ۹۹: * من ظاهرِ نیستی و هستی دانم،
رباعی ۱۰۰: از من رَمَقی به سعی ساقی ماندهاست،