هوش مصنوعی: در این ابیات بیان میشود که در پردههای راز، هیچ کس به حقیقت دسترسی ندارد و هیچ انسانی از تقدیر و سرنوشت خود باخبر نیست. همچنین اشاره میشود که تنها جایی که انسان میتواند به آن پناه ببرد خاک و زمین است. در پایان، توصیه میشود که از زندگی و لذتهای آن غافل نشوید، زیرا داستان زندگی و سرنوشت به این سادگیها پایان نمییابد.
ناشناس در ۱۶ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۳ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۸:۵۷ نوشته:
حافظ متناسب بامفهوم این رباعی گفته است: سخن از مطرب ومی گوی وراز دهر کمتر جو که کس نگشود ونگشاید به حکمت این معما را پرده اسرار به قول خیام وراز دهر به قول حافظ اگر چه ناشناخته است ولی اعتراف شده که چنین پرده ورازی وجود دارد اصولا اینکه بدانیم که چیزهائی هست که نمیدانیم خیلی مهم است ومستلزم تواضع خاصی است پس باید کمی توقف کنیم وسرسری نگذریم زیرا در معلومات رسمی ما غرور دانستن وجود دارد وندانستن خفت محسوب میشود ونشانه جهل ماست در اینجا این شعر به یاد میآید آنکس که نداند ونداند که نداند در جهل مرکب ابد الدهر بماند البته اکثر ما ادعای ندانستن داریم ولی اذعان به آن نداریم متدینان غالبا همه مسائل را حل شده میا نگارند ومیگویند خدا جهان را آفریده وانسان را پدیدآورده ودر نهایت جای هر کس بهشت یا جهنم است وتمام وقائل به راز ندانسته نیستند وآنها که اعتقاد دینی ندارند باپندار هائی ظاهراعلمی بی اعتقادی خود را توجیه میکنند گوئی چیزی ورای تصورات آنها وجود ندارد وچه بسا این هردو به معنی صوری کلمات وبرداشتهای سطحی وتلقینات دیگران قانع شده اند ولی نکته مهم توجه داشتن به آنست که "ناشناخته " وجود دارد اگر معلومات فعلی هر کس کافیست پس چرا پس از تحقیق به چیزهای نو وتازه دست میآبد ودر سیر وسفر وسیاحت روحیه وافکارش دگرگون میشود دراینجا نمخواهیم بگوئیم باید خلاف نظر خیام وحافظ به اسرار نهائی در عالم اندیشه کنیم خیر مقصود هما نست که اشاره شد یعنی خوب است اعتراف به وجود نا شناخته ها داشته باشیم کلمه "غیب" در قرآن اشاره به این ناشناخته ها یا ناشناختنی ها دارد اگر اسرار جهان وراز دهر معلوم میشد کلمه غیب واعتقاد به آن معنائی نداشت. با توجه به مطالب فوق تعبیر مناسب موضوع "اعتقاد به غیب "درک اینست که نا شناخته وجود دارد واین مستلزم تواضع ومغرور نبودن به دانسته ها ودر نقطه صفر قرار دادن ذهن است اگر این حالت در کسی پیدا شود ممکن است گشایشی در روحیه خود احساس نماید وبه تصدیق درستی برسد
م.ح در ۱۴ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۸۹، ساعت ۱۳:۰۴ نوشته:
چطور می شود به کسی که به غیب و پرده اسرار اعتقاد دارد و به ضعف و ناتوانی خویش در درک عالم اسرار پی برده اتهام بی دینی زد!!! می توان از این رباعی برداشت نمود که عقل و ادراک انسان بسان لیوانی است که فقط به اندازه گنجایشش می تواند از اقیانوس بی کران معرفت الهی پر شود نه بیشتر ...
فضل الله شهیدی در ۱۴ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۸۹، ساعت ۱۵:۵۷ نوشته:
.. بنظر میرسد دوستانیکه به رباعیات خیام علاقه دارند چنانکه علایق دینی داشته باشند به نفع دین چیزهائی ازاو دریافت میکنند واگربرعکس خلاف دین میاندیشند درتائید اندیشه خود ازاو برداشت هائی مینمایند واقعیت ایتست که خیام در اندیشه ودرک عالی خود بجائی رسیده که از اندیشه همه گروهها وفرقه های مخالف وموافق عبور کرده وبه ساحت آزادگی دست یافته است ، ولی اهل هر فرقه وگروهی( چه موافق یا مخالف دین) میتوانند از آثاراو بهره ببرند و عملا هم اینطور شده و وهیچگاه در مصادره جمع خاصی قرار نگرفته است مشهوراست که میگویند فرد درصورتی برجمع اثر گذار است که عضو آنها نباشد وبیطرف وازکنار سخن بگوید واین نکته ایست که صحتش به تجربه معلوم شده است
پارسا در ۱۴ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۹، ساعت ۱۱:۵۷ نوشته:
با درودخدمت همه دوستان گرامی. جدای از هرگونه آیین و مسلکی ، تمامی اشعار خیام نیشابوری درس زندگیست و خرد ورزیست. و تمامی انسانها را به جهل گریزی و خرد ورزی دعوت می نماید. به نظر من اگر خیام به آخرت و معاد اعتقاد می داشت دیگر آوردن بیت اول معنایی پیدا نمی کرد. چون در تمام ادایان الهی هدف خلقت و سرانجام آن مشخص شده است. ولی جناب خیام می فرمایند که کسی از دلیل خلقت و آفرینش جان و اسرار آن آگاه نیست . و در بیت دوم می فرماید که تنها چیزی که روشن است اینکه همگی در نهایت اسیر خاک خواهند شد و در پایان نتیجه گیری میکند که در چنین شرایطی از فرصت زندگی استفاده کن و شاد باش که هرچه گفته می شود جز فسانه چیز دیگری نیست. با تشکر از همه دوستان
آیدا در ۱۳ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۴ آبان ۱۳۹۰، ساعت ۱۶:۲۳ نوشته:
خانمهای عزیز و آقایون گرامی از شعر لذت ببرید شاعر رو زیر سوال نبرید . عذر می خوام ولی خیام شخصیت کمی نبوده و نیست و فکر نمیکنم ما بتونیم ایشونو نقد کنیم تمام دنیا به این شاعر گرانقدر کلی ارج میگذارند امیدوارم ما هم قدر گوهری چون خیام و بدونیم .
حاجیکلایی در ۱۳ سال قبل، سهشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۰۷ نوشته:
با سلام و درود. بسیار زیبا و تشکر از دوستان بابت حاشیه های بسیار زیبا اسرار الهی نه تو دانی و نه من وین حل معما نه تو خوانی و نه من رفت از پس پرده گفتگوی من و تو چون پرده بر افتد نه تو مانی و نه من شفیعی کدکنی هم یه شعر زیبایی داره : "اگر این پرده بر افتد من و تو نیز نمانیم" و حضرت حافظ می فرماید : حافظ اسرار الهی کس نمی داند خموش از که می پرسی که دور روزگاران را چه شد براستی منظور از اسرار الهی و پرده چیست ؟!!1 حق نگهدار تمامی دوستان
یونس در ۱۲ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۴۸ نوشته:
با سلام : خطاب به دوست عزیز که «هست از پس پرده گفتگوی من و تو » صحیح می باشد. در مورد بعضی از دوستان هم باید عرض کنم که سقراط می فرماید نادانترین افراد کسانی هستند که خود را داناترین می دانند با توجه به اینکه خیام میگه «هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز معلومم شد که هیچ معلوم نشد» ؛ اولاً اقرار به نادانی میکنه(برخلاف ما که چیزی رو ندانسته ادعای فهم میکنبم و به راحتی به خودمون اجازه قضاوت میدیم) ثانیاً اگر کافر هم باشه تمام عمرش رو به تفکر گذرونده نه به می خوارگی و عیاشی
سعید قبله مرکید در ۱۱ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۱۴ نوشته:
در بیت اول خیام عالم ماوراء الطبیعه را دور از دسترس حواس انسان دانسته و بر این اساس در بیت دوم نتیجه می گیرد که به شنیده ها و ادعا های افراد که بعضاً مدعی ارتباط با عالم غیب هستند در این خصوص نمی توان اعتماد کامل کرد ( با حواس انسان قابل اثبات نیست ) . لذا خیام انسان را به بهره مندی از محسوسات و امکانات واقعی دنیا ( که در اینجا با عنوان می مطرح می سازد ) دعوت می نماید و تذکر می دهد که عمر انسان به پایان می رسد و از فرصت ها باید بهره جست.
رادمن در ۱۱ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۰۷ نوشته:
من زیاد با آقای شهیدی موافق نیستم چون از قدیم گفتن تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیز ها موضوعاتی که در حاشیه های خیام هست هیچ جای دیگه دیده نمیشه و این یعنی اشعار خیام ریشه ی متریالیستی داره
فرهاد در ۱۱ سال قبل، سهشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۳، ساعت ۱۸:۱۸ نوشته:
خیام دانشمند است و شاعر. به همین دلیل شعرش از گونه دیگر است. مانند یک دانشمند، فقط به واقعیت های شناخته شده تاکید میکند، و هر چیز ناشناخته ای را "معلوم" فرض نمیکند. میگوید از راز زندگی و مرگ هیچکس خبر ندارد، و تنها چیزی که معلوم است این است که ما به زیر خاک خواهیم رفت. پس می بنوش که این افسانه ها (افسانه هایی که در باره مرگ و زندگی گفته اند) سر دراز دارند.
رامین راقب در ۱۰ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۱۶:۳۳ نوشته:
دوستان اندیشمند و اندیش بند خیام رو همون جور که هست ببینید نه طوری که دلتون میخواد, به کسی چه مربوط که خیام چه مرام و مسلکی داشته همین قدربس که قرنهاست ملیاردها ادم از دانشمند و بی سواد رو سر کار گذاشته و هیچ کی تا به حال دستشو نخونده نشون میده که طرف خیلی از ما بهتر تو کارش وارده پس جلو یه همچین آدمی تو رو خدا سعی کنید دهن به هر گزافه ای باز نکنید و جانب احتیاط رو رعایت کنید و الا وقتی تبدیل به خاک کوزه گری شدید اون کوزه گر دهر از شما به جای خمره ی شراب گیل شیب زنه می سازده ها گفته باشم . گیل شیب زنه = نوعی سوت گلی که در شمال کشور می سازند و در آن آب میریزند و شبیه بلبل است و کودکان با دمیدن در آن صدای بلبل در می آورند
سام در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۱ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۳۸ نوشته:
به نگرش همدیگر نگاه کنید هر شخص جهان رو همان طور می بیند که نگرشش به او اجازه می دهد پس دوست عزیزی که می گن تفکر خیام کومونیستی یا دوستان دیگری که از هم انتقاد می کنند خواهش می کنم نقطه نظر و دیدگاه خودشون رو بنویسند دیگران هم استفاده کنند. آن کس که خطای خویش بیند که رواست تقریر مکن صواب نزدش که خطاست آن روی نمایدش که در طینت اوست آیینهٔ کج جمال ننماید راست
سام در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۱ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۵۲ نوشته:
کیستی تو؟ کسی جز تکه پاره های هزاران شخصیت بهم دوخته شده که خود را نمی شناسد؟ تا از این شخصیت ها خودی سر هم کرده ای سرنوشتت خاک است و آینده ات تکه پاره ای برای صد ها خود بیخود دیگر...
محسن حبیبی در ۶ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۲۵ نوشته:
اولین چیزی ما از وجود عرفای بزرگ از جمله خیام باید بفهمیم اینه که انسان میتواند به درجات عالی دست پیدا کند . من یک وصیت میکنم برای برادر ها و خواهر های گلی که اهل دل هستند . ( اون چیزی که میبینید و فقط میم شو باور کنید )
علی خیاط در ۶ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۷:۵۴ نوشته:
دل مشغولی خیلم همان است که همه انسانهای فهیم با ان دست بگریبان هستند این چهان چطور و از کجا پدید امده ،و نقش انسان چیست ،از کجا امده ایم به کجا می رویم ،منتها با شیوایی بیان نموده و ربطی به دیانت ندارد ولی با حافظ نی شود مقایسه کرد جون می گوید که به جکمت این معما را یعنی پس به روش دیگری می توان معما را حل نمود یعنی عارفانه شهودی ،مانند مولوی و خود حافظ و این فرق با خیام می باشد که اصلا بحثی در این موارد نمب کند با تشکر
پارمین در ۴ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۵۰ نوشته:
به نظر من خیام نه بی دین بوده نه دین دار خدای خودش رو داشته و نهایت اعتقاد و بندگی رو به جا میآورده. هر کسی برداشت خودش رو از شعر داره زیبایی ادبیات و شعر ها همینه مثل ریاضی نیست که همیشه دو ضربدر دو بشه چهار. شعر های خیام پر از درس زندگیه.
Kazem Hafezi در ۴ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۲۲ نوشته:
با سلام خدمت گرنانندگان این سایت با تشکر از زحمتتاتون فقط خواستم بگم که غلط دستوری و وزنی خیلی زیاده;مثلا مصرع دوم بنظرم هیچکسی بوده چون اگر هیچکس باشه وزن شعر کلا به هم میریزه
Farhad Abbasi در ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۲۶ نوشته:
سلام و عرض ادب خدمت دوستان
جناب ناشناس عزیز که فرمودید ناشناخته و ناشناختنی. شما اگه رباعی خیام را خوانده باشید خواهید دید که از ناشناخته سخن نگفته چون ناشناخته به مرور زمان تبدیل به شناخته میشود یعنی شناسایی میشود.
ولی ناشناختنی تا به ابد شناسایی و شناخته نمیشود که البته جناب خیام از ناشناختنی سخن فرموده ( پرده اسرار ) پس برویم شاد زندگی کنیم و افسانه سرایی نکنیم.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات بیان میشود که در پردههای راز، هیچ کس به حقیقت دسترسی ندارد و هیچ انسانی از تقدیر و سرنوشت خود باخبر نیست. همچنین اشاره میشود که تنها جایی که انسان میتواند به آن پناه ببرد خاک و زمین است. در پایان، توصیه میشود که از زندگی و لذتهای آن غافل نشوید، زیرا داستان زندگی و سرنوشت به این سادگیها پایان نمییابد.
هوش مصنوعی: در پردههای راز، هیچکس نمیتواند وارد شود و از ترتیب و ساختار روح هیچکس اطلاعاتی ندارد.
منزلگه: مقصد
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
در پردۀ اسرار کسی را ره نیست
وز تعبیۀ حال، کسی آگه نیست
جز در دلِ خاکِ تیره، منزلگه نیست
مَی خور که چُنین بیهُدهها کوته نیست
آن را که دلیل ره چون مه نیست
او در خطر است و خلق ازو آگه نیست
از خود به خود آمدن رهی کوته نیست
بیرون ز سر دو زلف شاهد ره نیست
ماییم که جز درگهِ ما درگه نیست
گرچه همه ماییم کسی آگه نیست
از خود تو به صد هزار فرسنگی دور
وز هستی ما، تا به تو، مویی ره نیست
در ذاتِ مقدّست کسی را ره نیست
و از عینِ کمالِ تو کسی آگه نیست
سرمایهٔ سالکانِ راهِ طلبت
جز گفتنِ لا اله الّا الله نیست
در خلوت عرفات تو کس را ره نیست
کی در تو رسد، گرچه نظر کوته نیست
بر دفتر هفتاد و دو ملت گشتم
از ذات تو غیر از تو کسی آگه نیست
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۲۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.