مهست یا رخ آن آفتاب مهرافزای
شبست یا خم آن طرّه قمر فرسای
مرا مگوی که دل در کمند او مفکن
بدان نگار پریچهر گو که دل مربای
چه سود کان مه محمل نشین نمی گوید
که بیش ازین مخروش ای درای هرزه درای
مرا بزلف تورایست از انک طوطی را
گمان مبر که بهندوستان نباشد رای
نوای نغمه ی چنگم چه سود چون همه شب
خیال زلف توام چنگ می زند در نای
ببوی زلف سیاهت بباد دادم عمر
مرا که گفت که بنشین و باد می پیمای
اگرچه عمر منی ای شب سیه بگذر
و گرچه جان منی ای مه دو هفته برای
چو روشنست که عمر این همه نمی پاید
مرا چو عمر عزیزی تو نیز بیش مپای
خوشا بفصل بهاران فتاده وقت صبوح
نوای پرده سرا در هوای پرده سرای
اگر خروش برآرد چو بلبلان خواجو
چه غم خورد گل سوری ز مرغ نغمه سرای
ز شور شکّر شعرم نوای عشق زنند
ببوستان سخن طوطیان شکّر خای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مجال صبر همین بود و منتهای شکیب
دگر مپای که عمر این همه نمیپاید
همین شعر » بیت ۸
چو روشنست که عمر این همه نمیپاید
مرا چو عمرعزیزی تو نیز بیش مپای
سپید برف برآمد به کوهسار سیاه
و چون درونه شد آن سرو بوستان آرای
و آن کجا بگوارید ناگوار شدهست
و آن کجا نگزایست گشت زود گزای
چو آفرید بتا روی تو ز دوده خدای
مجوی فتنه و روی ز دوده را مزدای
بعارض تو آن گرد مشک سوده بسست
بچشم سرمه مکن ، خلق را بلا منمای
بلای تافته جعدت بسست بر دل خلق
[...]
همی سراید چنگ آن نگار چنگسرای
نبید باید و خالی ز گفتگوی سرای
غذای روح سماعست و آن شخص نبید
خوشا نبید کهن با سماع طبع گشای
نبید تلخ و سماع حزین و روی نکو
[...]
دلم بدیگر جای و تنم بدیگر جای
تنم بغربت و دل با تو مانده اندر وای
بلای تن ز دلم هست کاشکی همه سال
تنم بنزد تو بودی و دل بدیگر جای
دعا کنم بخدای جهان همه شب و روز
[...]
به هفت کشور تا شکر پنج و ده گویم
نبود خواهم ساکن دو روز در یک جای
دو پای دارم چار دگر بباید از آنک
به هفت کشور نتوان رسید بیشش پای
چنان زندگانی کن ای نیک رای
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.