ای سواد خط تو شرح مصابیح جمال
طاق پیروزه ی ابروی تو پیوسته هلال
زلف هندوی تو چینی و ترا رومی روی
چشم ترک تو ختائی و ترا زنگی خال
کی شکیبد دلم از چشمه ی نوشت هیهات
تشنه در بادیه چون بگذرد از آب زلال
گر بُود شوق حرم بعد منازل سهلست
هجر در راه حقیقت نکند منع وصال
نتوان گفت که می در نظرت هست حرام
زانک در گلشن فردوس بُود باده حلال
بر بنا گوش تو خال حبشی هر که بدید
گفت بر گوشه ی خورشید نشستست بلال
چون خیال تو درآید بعیادت ز درم
خویش را باز ندانم من مسکین ز خیال
گفتم از دیده شوم غرقه ی خون روزی چند
چشم دریا دل من شور برآورد که سال
چه کند گر نکند شرح جمالت خواجو
که بوصف تو رساندست سخن را بکمال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت چهره محبوب شاعر اشاره دارد. او به توصیف ابرو، زلف و چشمهای معشوق میپردازد و از احساس تشنگی و longing خود نسبت به دیدار او سخن میگوید. شاعر بیان میکند که حتی اگر در میان راههای سخت برود، محبت و شوق دیدار معشوق خویش را فراموش نمیکند. همچنین به تضاد بین حرام و حلال اشاره میکند و زیبایی معشوق را چنان توصیف میکند که نه تنها در دنیا بلکه در بهشت نیز بینظیر است. در نهایت، شاعر به درد و ناراحتی خود از دوری معشوق و ضرورت وصف زیبایی او تأکید میکند.
هوش مصنوعی: ای زیبایی تو مانند چراغی درخشان است که جلوهگری ابروی تو همیشه به صورت هلالی متمایل است.
هوش مصنوعی: موهای سیاه و زیبا و پیچیده تو به زلف هندی ها شبیه است و چهره تو مثل رومی ها جذاب است. تیرگی پوست تو یادآور زیبایی ترک هاست و لکه ای که بر چهره ات است، به رنگ زنگار می ماند.
هوش مصنوعی: دل من هیچگاه از نوشتن خسته نمیشود، چرا که مانند کسی که در بیابان تشنه است و هنگامی که از آب زلال میگذرد، لذت میبرد.
هوش مصنوعی: اگر شوق زیارت حرم در دل وجود داشته باشد، میتوان از مشکلات و دوریها عبور کرد. هیچ مانعی نمیتواند بر سر راه رسیدن به حقیقت و وصال قرار بگیرد.
هوش مصنوعی: نمیتوان گفت که در نگاه تو نوشیدنی حرام است، چون در بهشت، شراب حلال است.
هوش مصنوعی: بر روی گوش تو خال سیاه و زیبایی است که هر کسی آن را ببیند میگوید بلال بر گوشهی خورشید نشسته است.
هوش مصنوعی: وقتی که یاد تو به سراغم میآید، نمیدانم چگونه از خودم مراقبت کنم و در خانهام را باز کنم. من در این خیال گم شدهام.
هوش مصنوعی: به او گفتم که مدتی از دیدن بیرون میروم و در غم شدید غرق هستم. اما چشمان دریا، دل من را پر از هیجان و التهاب کرد و به من نشان داد که باید صبر کنم و سالها احساساتم را تحمل کنم.
هوش مصنوعی: اگر خواجو درباره زیبایی تو سخن بگوید، چه اتفاقی میافتد؟ او نمیتواند آن را به طور کامل و درست توصیف کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مهرگان آمد گرفته فالش از نیکی مثال
نیک وقت و نیک جشن و نیک روز و نیک حال
فال فیروزی و زرّست : آسمان و بوستان
کان یکی پیروزه جامه است این دگر زرّین نهال
گرد برگ زرد او بر چفته شاخ زرد خوش
[...]
اهل گردون دوش چون دیدند بر گردون هلال
خرمی کردند و فرخ داشتند او را بفال
با دعا و با تضرع دستها بر داشتند
پنج حاجت خواستند از کردگار ذوالجلال
نصرة دین و دوام دولت و امن جهان
[...]
تا شمر چون درع داودی شد از باد شمال
گشت چون تخت سلیمان گلبن از حسن و جمال
در ببارد از هوا هر ساعتی ابر بهار
مشگ پالد بر زمین هر ساعتی باد شمال
کرد چون عمان زمین را اشگ ابر قطره بار
[...]
عید را با مهرگان هست اتفاق و اتصال
هر دو را دارند اهل دولت و ملت به فال
اتفاق و اتصال هر دو بر ما خرم است
مرحبا زین اتفاق و حبذا زین اتصال
عید آیینی است کز وی هست ملت را شرف
[...]
بس کنید آخر محال ای جملگی اصحاب مال
در مکان آتش زنید ای طایفهٔ ارباب حال
زینهار و زینهار از گرم رفتن دم زنید
زین یجوز و لایجوز و خرقه و حال و محال
خرقهپوشان گشتهاند از بهر زرق و مخرقه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.