گرچه تنگست دلم چون دهن خندانش
دل فراخست در آن سنبل سرگردانش
هر کجا می رود اندر دل ویران منست
گنج لطفست از آن جای بُود ویرانش
برو ای خواجه مرا چند ملامت گوئی
هر که در بحر بمیرد چه غم از بارانش
درد صاحبنظران را بدوا حاجت نیست
عاشق آنست که هم درد بُود درمانش
هدف ناوک او سینه ی من می باید
تا بجای مژه در دیده کشم پیکانش
هر که را دست دهد طلعت یوسف در چاه
خوشتر از مملکت مصر بُود زندانش
حاصل از عمر گرامی چو همین یک نفسست
اگرت هم نفسی هست غنیمت دانش
در ره عشق مسلمان نتوان گفت او را
که بکفر سر زلفت نبُود ایمانش
پیش روی تو چه حاجت که بُود شمع بپای
چون بمجلس بنشینی نفسی بنشانش
کشتی از ورطه ی عشقت نتوان برد برون
زانک بحریست که پیدا نبُود پایانش
میل خواجو همه خود سوی عراقست مگر
صبر ایوب خلاصی دهد از کرمانش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ عشق و دردهای ناشی از آن است. شاعر احساس عمیق خود را نسبت به معشوق توصیف میکند و به تضاد بین شادی ظاهری و غم درونی اشاره میکند. او میگوید که هر جا معشوق برود، دلش خراب میشود و در جستجوی لطف او به سر میبرد. همچنین بیان میکند که هر کسی در عشق واقعی غرق شود، دیگر از مشکلات و ملامتهای دیگران نگران نیست. شاعر همچنین به بیپایانی عشق اشاره میکند و میگوید که در این راه، هیچ کس نمیتواند از رنجها و چالشها فرار کند. در نهایت، او به سفرهای خود به دور از معشوق اشاره کرده و تنها امیدش را در عشق و صبر میبیند.
هوش مصنوعی: علیرغم اینکه دلم به خاطر مشکلات تنگ و ناامید است، اما وقتی به چهره خندان او نگاه میکنم، احساس آرامش و وسعتی در心م ایجاد میشود، مانند گلی زیبایی که در دنیای خود آزادانه میرقصد.
هوش مصنوعی: هر جا که میرود، در دل من که ویران است، گنجینۀ لطف و محبت وجود دارد؛ زیرا این ویرانی از همان جا ناشی میشود.
هوش مصنوعی: ای خواجه، چرا همیشه مرا سرزنش میکنی؟ هر کسی که در دریای زندگی غرق شود، از باران چه غمی دارد؟
هوش مصنوعی: افراد با دانش و بینش عمیق، در ابتدا نیازی به ندامت و درد ندارند؛ بلکه عاشق واقعی کسی است که همواره با درد خود درگیر است و خودِ آن درد، به نوعی درمانی برای اوست.
هوش مصنوعی: هدف تیر کمان او باید سینهام باشد تا بتوانم به جای مژه، پیکانش را در چشمم بگذارم.
هوش مصنوعی: هر کس که زیبایی یوسف به او برسد، زندان او از تمام گنجینههای مصر نیز برایش بهتر است.
هوش مصنوعی: حاصل ارزشمند عمر گرانبها تنها همین یک نفس است. اگر در کنار کسی هستی، این لحظه را غنیمت بشمار.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، نمیتوان به کسی که به خاطر زیبایی و جذابیتهای ظاهری دل بسته، گفت که او ایمان دارد؛ زیرا این عشق از عمق روح و ایمان سرچشمه نمیگیرد.
هوش مصنوعی: وقتی تو در مجلس حضور داری و نور وجودت همه جا را روشن میکند، دیگر نیازی به شمع نیست. فقط کافیست که لحظهای در کنار تو باشیم تا آن نور را احساس کنیم.
هوش مصنوعی: عشق تو مانند دریا است و به حدی عمیق و وسیع است که هیچکس قادر نیست از چنگ آن فرار کند، چون عمق و وسعت آن پایانناپذیر است.
هوش مصنوعی: خواجو به سمت عراق میرود، اما اگر صبر و استقامت ایوب را داشته باشد، از کرمانش رهایی پیدا میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صاحبا، عمر عزیز است غنیمت دانش
گوی خیری که توانی ببر از میدانش
چیست دوران ریاست که فلک با همه قدر
حاصل آن است که دایم نبود دورانش
آن خدای است تعالی، ملک الملک قدیم
[...]
این نه دردیست که بی دوست بود درمانش
خُنُک آن جان که نصیبی بود از جانانش
عقل گوید به نصیحت که مده جان به لبش
عشق فریاد برآرد که مکن فرمانش
ای منجم نظر از ماه و ثریا بستان
[...]
حبذا شهر علائیه و شهرستانش
خرما نزهت باغ خوش و باغستانش
این نه شهریست بهشتیست پر از ناز و نعیم
خازنی نیست سزاوارتر از رضوانش
قهرمان وی اگر سوی فلک حکم کند
[...]
حبذا عرصهٔ ملکی که تویی سلطانش
ملک گردد چو بهشت ار تو شوی رضوانش
در همه مملکت امروز سلیمانی نیست
کآدمی را نبود دردسر از دیوانش
ای که در مملکت قیصر و خاقان شاهی
[...]
شوختر می شود ازخواب گران، مژگانش
چون فلاخن که کند سنگ سبک جولانش
شهسواری که منم گردره جولانش
آفتاب ازمژه جاروب کند میدانش
برگ آسایش ازین خاک سیه کاسه مجو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.