کارم از بی سیمی ار چون زر نباشد گو مباش
بینوائی را نوائی گر نباشد گو مباش
لاله را با آن دل پر خون اگر چون غنچه اش
قرطه ی زنگارگون در بر نباشد گو مباش
منکه چون سرو از جهان یکباره آزاد آمدم
دامنم چون نرگس ار پر زر نباشد گو مباش
چون دلم را نور معنی رهنمائی می کند
در ره صورت گرم رهبر نباشد گو مباش
آنک سلطان سپهر از نور رایش ذره ئیست
سایه ی خورشیدش ار بر سر نباشد گو مباش
وانک سیر همّتش ز ایوان کیوان برترست
گر جنابش ز آسمان برتر نباشد گو مباش
با فروغ نیر اعظم رواق چرخ را
گر شعاع لمعه ی اختر نباشد گو مباش
چون روانم تازه می گردد ببوی زلف یار
گر نسیم نکهت عنبر نباشد گو مباش
پیش خواجو هر دو عالم کاه برگی بیش نیست
ور کسی را این سخن باور نباشد گو مباش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان اهمیت وجود زیبایی و ارزش در زندگی میپردازد. او میگوید که اگر چیزی از زیبایی و ارزش خالی باشد، وجود آن بیمعناست. به عنوان مثال، اگر موسیقی نباشد، بینوایی هم نخواهد بود؛ یا اگر گلی مانند لاله زیبایی خود را نداشته باشد، وجودش بیفایده است. شاعر همچنین اشاره میکند که اگر نور و معنا در زندگیاش وجود نداشته باشد، او نیز نمیتواند به زندگی ادامه دهد. در کل، اثر به برخورداری از زیبایی و ارزشها در زندگی تأکید میکند و زندگی را بدون آنها پوچ میداند.
هوش مصنوعی: اگر کار تو ارزش و زیبایی نداشته باشد، خود را در میان انسانهای بیخبر و بیتوجه مکن. اگر سخنی برای گفتن نداری، در جمعها حاضر مشو.
هوش مصنوعی: اگر لالهای با دل پر از درد و رنج باشد، اما در برش زنگار و آلودگیهایی وجود داشته باشد، دیگر ارزش و زیبایی ندارد.
هوش مصنوعی: من مانند سروی هستم که از دنیا رها شدهام و اگر دامنم مانند نرگس پر از طلا نباشد، مهم نیست.
هوش مصنوعی: زمانی که دلم به روشنی معنای عمیق الهام میگیرد، در مسیر ظاهری و دنیوی، پیروی از رهبرانی که فقط به ظاهر میپردازند، جایز نیست.
هوش مصنوعی: خورشید بزرگترین ستاره است و همه چیز در اطراف آن میچرخد. هر ذرهای که تحت تأثیر نور و گرمای او قرار دارد، وابسته به وجود اوست. اگر این نور و سایه بر سر کسی نباشد، او هم وجودی نخواهد داشت. بنابراین، ارزش و اهمیت هر چیز به وجود و نور خورشید بستگی دارد.
هوش مصنوعی: هر چند که مقام و جایگاه او ممکن است از آسمان بالاتر نباشد، اما اراده و همت او به قدری بلند است که از عظمت و شکوه کیوان نیز فراتر میرود. بنابراین، اگر او در مرتبهی آسمان قرار نگیرد، هرگز نباید خود را کوچک و ناچیز حس کند.
هوش مصنوعی: اگر نور درخشان و بزرگ آسمان وجود نداشته باشد، مانند شعاع نور ستاره، تو نیز نباید وجود داشته باشی.
هوش مصنوعی: وقتی که بوی زیبای زلف محبوبم در هوا میپیچد، جانم تازه و شاداب میشود؛ حتی اگر نسیم خوشبو و معطر عطر عنبر هم نباشد، باز هم مهم نیست.
هوش مصنوعی: در برابر خواجو، هر دو جهان بیشتر از یک کاه نیست. اگر کسی به این حرف اعتقادی ندارد، بهتر است که در این بحث شرکت نکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گردش گردون بکامم گر نباشد گو مباش
ورز مهرش بر سرم افسر نباشد گومباش
گر هنرمند از کسی یاری نیابد گو میاب
چون هنر یارست اگر یاور نباشد گو مباش
پرتو نور تجلی چون ز شب ظلمت زدود
[...]
در غمت گر جان غمپرور نباشد گو مباش
چون تو باشی جان من جان گر نباشد گو مباش
سجده روی تو ای بت کفر و ایمان منست
سر نمیتابم ازین گر سر نباشد گو مباش
از عدم بهر تو جان در ملک هستی آمده
[...]
عاشقان را مغز در سر گر نباشد گو مباش
کف اگر در بحر پرگوهر نباشد گو مباش
داغ در دل هست، اگر بر سر نباشد گو مباش
حلقه بیرون در گر زر نباشد گو مباش
سیل واصل شد به دریا بیدلیل و رهنما
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.