گر راه بود بر سر کوی تو صبا را
در بندگیت عرضه کند قصه ما را
ما را بسرا پرده ی قربت که دهد راه
بر صدر سلاطین نتوان یافت گدا را
چون لاله عذاران چمن جلوه نمایند
سر کوفته باید که بدارند گیا را
گر ره بدواخانه ی مقصود نیابیم
در رنج بمیریم و نخواهیم دوا را
مرهم ز چه سازیم که این درد که ما راست
دانیم که از درد توان جست دوا را
فریاد که دستم نگرفتند و بیکبار
از پای فکندند من بی سر و پا را
از تیغ بلا هر که بود روی بتابد
جز من که بجان می طلبم تیغ بلا را
هنگام صبوحی نکشد بی گل و بلبل
خاطر بگلستان من بی برگ و نوا را
روی از تو نپیچم و گر از شست تو آید
همچون مژه در دیده کشم تیغ بلا را
بیرون نرود یک سر مو از دل خواجو
نقش خط و رخسار تو لیلاً و نهارا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و احساسی، به عشق و دلبستگی خود به معشوق اشاره میکند. او از صباحت و جمال معشوق سخن میگوید و حسرت خود را بر دوری از او بیان میکند. شاعر به ستایش زیباییها و دشواریهای عشق میپردازد و از درد و رنج ناشی از این احساسات مینالد. همچنین، او تأکید میکند که حتی در چالشها و دردها، عشق او به معشوق ادامه دارد و نمیتواند به آسانی از آن دست بکشد. در نهایت، او عشق را همچون دلیلی برای زنده بودن میداند که بدون آن، زندگی معنا ندارد.
هوش مصنوعی: اگر در مسیر کوی تو باد صبا داستان ما را به تو عرضه کند، نشاندهنده عشق و ارادت ما به تو خواهد بود.
هوش مصنوعی: ما را در جایی قرار بده که به دور از وطن است، جایی که حتی گداها نتوانند به ولی و سلطان نزدیک شوند.
هوش مصنوعی: وقتی گلهای زیبا و دلانگیز در باغ جلوهگری کنند، باید از درختان و گیاهان دیگر بخواهیم که سرشان را فرو ببرند و به نوعی تواضع نشان دهند.
هوش مصنوعی: اگر به بهشت و منزلگاه مطلوب خود نرسیم، در سختی و مشقت میمیریم و هیچگونه درمانی را طلب نخواهیم کرد.
هوش مصنوعی: باید ببینیم با چه چیز میتوانیم تسکین دهیم این دردی را که فقط خود ما میدانیم و از این درد نمیتوانیم دارویی پیدا کنیم.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از ناامیدی و بیپناهی خود صحبت میکند. او احساس میکند که کسی به او کمک نکرده و ناگهان به وضعیتی دشوار و سخت افتاده است. او خود را بدون قدرت و در هم شکسته توصیف میکند، گویی که هیچ حمایتی از او نشده و به زمین افتاده است.
هوش مصنوعی: هر کسی از درد و سختی فرار میکند و از مشکلات دوری میگزیند، اما من متفاوت هستم؛ من با شجاعت به سمت سختیها میروم و آنها را به جان میخرم.
هوش مصنوعی: در صبحگاه هرگز نمیتواند بدون گل و بلبل، یاد و خاطرهی باغ من را زنده کند. باغ من اکنون بیبرگ و بدون آواز است.
هوش مصنوعی: من هرگز از تو روی بر نمیگردانم، حتی اگر بلا و درد بر من نازل شود، مانند مژهای که در چشم میدرخشد، آن را تحمل میکنم.
هوش مصنوعی: دل خواجو به قدری مجذوب و درگیر زیبایی و خطوط چهرهی تو است که حتی یک سر مو هم نمیتواند از آن خارج شود؛ این حال در روز و شب ادامه دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای عید رخت کعبه دل اهل صفا را
هر لحظه صفایی دگر از روی تو ما را
تو کعبه حسنی و سر زلف تو حرم روح قدس را
در موقف کون تو مفام اهل صفا را
لبیک زنان بر عرفات سر کویت
[...]
چون کعبهٔ وصل تو مقامست صفا را
در قبلهٔ خود آی، تا بپرستیم خدا را
چون غنچه کسی یافت هوای سر کویت
کاندر دل تنگش نبود راه هوا را
تو تازه بهاری و به سودای تو چون گل
[...]
رحمی بکن آخر به من خسته خدا را
از حد مبر آخر به دلم جور و جفا را
زین بیش نماندهست مرا طاقت هجران
آخر نظری کن به من از لطف، خدا را
یک شب ز سر لطف، تو بر وعده وفا کن
[...]
سیمین ذقنا سنگدلا لاله عذارا
خوش کن به نگاهی دل غم پرور ما را
این قالب فرسوده گر از کوی تو دور است
القلب علی بابک لیلا و نهارا
آزرده مبادا که شود آن تن نازک
[...]
ای خضر که همدم شدهای آب بقا را
زنهار به یاد آر لبِ تشنهٔ ما را
زهر است غمت گر نَبُوَد وعدهٔ بوسی
بیچاشنیِ خون خورم این زهر بلا را
گل از تو چنان شد که به صد دیده چو شبنم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.