نه عهد کردهای آخر که قصد ما نکنی
چرا جفا کنی و عهد را وفا نکنی؟
چو آگهی که نداریم جز لبت کامی
روا بود که ز لب کام ما روا نکنی؟
ز ما نیامده جرمی، خدا روا دارد
که کینه ورزی و اندیشه از خدا نکنی؟
منِ غریب که گشتم ز خویش بیگانه
چه حالت است که با خویشم آشنا نکنی؟
مرا چو از همه عالم نظر بجانب توست
نظر بسوی منِ خستهدل چرا نکنی؟
کنون که کُشتی و بر خاکِ راهم افکندی
بود که بر سر خاکم چنین رها نکنی
تو را که آگهی از حال دردمندان نیست
مُعیّن است که درد مرا دوا نکنی
اگر چنانک سر صلح و دوستی داری
چرا نیایی و با دوستان صفا نکنی؟
چو آبِ دیده ز سر بَرگذشت خواجو را
چه خیزد ار بِنِشینی و ماجرا نکنی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به معشوقهاش انتقاد میکند که چرا به عهد و قولهایش وفا نمیکند و به او جفا میکند. او میگوید که تنها آرزویش لبخند معشوقه است و از او میخواهد که نظرش را به خود معطوف کند. شاعر خود را غریب و تنها حس میکند و از معشوق میپرسد چرا به حال دردمندان توجهی ندارد. در نهایت، او از معشوقه میخواهد که اگر تمایل به دوستی دارد، به او نزدیک شود و رابطهای صمیمی برقرار کند. این شعر به طور کلی حس تنهایی و نیاز به محبت را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: چرا به قولی که دادهای پایبند نیستی و به ما آسیب میزنی؟ آیا نمیدانی که نباید به این آسانی عهد و پیمان را بشکنی؟
هوش مصنوعی: وقتی میدانم که جز لب تو هیچ چیز دیگری ندارم، آیا درست است که تو از لبان من بهرهوری نداشته باشی؟
هوش مصنوعی: اگر از ما خطایی سر نزده، پس چرا خداوند اجازه میدهد که تو کینه ورزی کنی و به او بدگمان باشی؟
هوش مصنوعی: من که دور از خودم شدهام و به نوعی غریب هستم، چه حسی دارد که تو نمیخواهی مرا با خودم آشنا کنی؟
هوش مصنوعی: چرا به من که دلbroken هستم، توجه نمیکنی وقتی که همهی دنیا در نظرم به سوی توست؟
هوش مصنوعی: حالا که تو مرا کشتی و بر زمین رها کردی، باید بگویی که چرا بر خاک من اینگونه بیرحمانه عمل کردی؟
هوش مصنوعی: تو که از وضعیت کسانی که دچار درد و رنج هستند بیاطلاع هستی، مشخص است که نمیتوانی به من در درمان دردهایم کمک کنی.
هوش مصنوعی: اگر واقعاً قصد دوستی و صلح داری، چرا به دوستانت نمیپیوندی و با آنها خوب و صاف و صادق رفتار نمیکنی؟
هوش مصنوعی: وقتی اشک از چشمانت بریزد، خواجو چه فایدهای دارد اگر بیحرکت بنشینی و هیچ اقدام یا واکنشی نشان ندهی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر کسی پسری را از آن تو بکشد
به عمر خویش ره لعنتش رها نکنی
اگر کشندۀ فرزند مصطفاست یزید
حدیث لعنت و نفرین او چرا نکنی؟
تو بر کشندۀ فرزند خود مکن لعنت
[...]
چه موجب است که هیچ التفات ما نکنی
ترحمی به غریبان بینوا نکنی
به دشمنان مخالف بسر بری باری
به دوستان وفادار جز جفا نکنی
چو کام ماندهی ز آن دهان بگو با ما
[...]
گره، ز ابروی مسکین نواز وا نکنی
که چشم آینه را کاسه ی گدا نکنی
اگر چه کاسه به دستم، گدای میکده ام
مرا غلط به گدایان پارسا نکنی
غمت به وادی دل، شد گران رکاب حزین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.