بآفتاب جهانتاب سایه پرور تو
بتاب طره مهپوش سایه گستر تو
که من بمهر رخت ذره ئی جدا نشوم
گرم بتیغ زنی همچو سایه از بر تو
بخال خلد نشینت که روز و شب چو بلال
گرفته است وطن بر لب چو کوثر تو
که طوطی دل شوریده ام بسان مگس
دمی قرار نگیرد ز شور شکر تو
بلحظه ئی که کشد تیغ تیز پیل افکن
دو چشم عشوه گر شیر گیر کافر تو
که همچو تشنه که میرد ز عشق آب حیات
بود دلم متعطش بآب خنجر تو
بدان خط سیه دو درنگ آتش پوش
که درگرفت بگرد مه منور تو
که من بروز و شب آشفته و پریشانم
از آن دو هندوی گردنکش دلاور تو
بخاک پای تن کانرا بجان و دل خواهد
که تاج سر کند آنکس که باشدش سر تو
که چون بخاک برند از در تو خواجو را
بهیچ باب نجوید جدائی از در تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و زیبایی معشوق پرداخته و شاعر احساسات عمیق و شور و شوق خود را به تصویر کشیده است. او معشوق را به عنوان منبع نور و روشنی توصیف میکند و در عین حال به ناتوانی خود در جدایی از او اشاره میکند. شاعر به شدت تحت تأثیر زیبایی و جاذبه معشوق است و ذکر میکند که حتی اگر در گرداب عشق غرق شود، هرگز نمیتواند از عشق او جدا شود. او از شوق و عواطفی سخن میگوید که مانند تشنگی برای آب، او را میآزارد. در نهایت، او حتی آماده است با افتخار به خاک پای معشوق بوسه بزند و هرگز جدایی را از او نخواهد پذیرفت.
هوش مصنوعی: ای آفتاب درخشان، بر من بتاب و سایهای فراهم کن، تا اینکه زیباییهای موهای ماهپوش تو را در سایهای دلنشین نمایان کنم.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم از محبت و زیبایی تو جدا شوم، حتی اگر با شمشیر هم مرا بزنند، مثل سایهای که همیشه از تو فاصله نمیگیرد.
هوش مصنوعی: به زیبایی و خوشحالی تو، که همانند بلال در تمام ساعات روز و شب در جایگاه رفیع خود نشستهای، به افتخار تو مانند کوثر که بر لبها مینشیند، توجه و احترام میگذارم.
هوش مصنوعی: دل من مانند طوطی بیقرار است و همچون مگسی که در لحظه از جایی به جای دیگر میپرد، نمیتواند در آرامش و قرار بماند، زیرا همیشه در اندیشهی شیرینی تو مشغول است.
هوش مصنوعی: در آن لحظه که چشمهای افسونگر یک زن شجاع و جذاب تو را هدف میگیرد و به تو جذب میشود، باید حواست را جمع کنی. این وضعیت میتواند خطرناک باشد و تو را به سمت وسوسهها و چالشها بکشاند.
هوش مصنوعی: دل من همچون تشنهای است که برای رسیدن به آب حیات جان میدهد؛ من به شدت شوق دارم که از آبِ خنجر تو منصرف شوم.
هوش مصنوعی: به خط تیره و عمیق توجه کن که دو نقطه آتشین در آن نهفته است و به زودی شعلهور خواهد شد، همانند نور درخشان تو.
هوش مصنوعی: من در طول روز و شب، به خاطر آن دو هندو دلیر و گردنکش، در حال آشفته و نگران هستم.
هوش مصنوعی: هر کس که بخواهد شما را چون تاجی بر سر نهد، باید خود را به خاک پای شما بیفشارد و جان و دل خود را فدای شما کند.
هوش مصنوعی: وقتی که مرا به خاک بسپارند، هرگز جدایی از درگاه تو را نخواهم پذیرفت و هیچ درب و راه دیگری برای دستیابی به تو نخواهم جستجو کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دو چیز من بدعا خواستم همی ز خدای
کمیّ عمر عدو و فزونی زر تو
یکی بدان که توانگر شوم ز نعمت تو
یکی بدان که شود بیش رتبتم بر تو
خدای هر دو به اقبال تو میسّر کرد
[...]
بکعبه دل نکشد یا امام از در تو
بس است کعبه ما مرقد منور تو
فرشته هر نفس آید برای عطر دماغ
شمیم خوان برد از مشهد معطر تو
شهان بجهد مسخر کنند ملکی را
[...]
به ناکسی نبود هیچکس برابر تو
ز سگ تو کمتر و کمتر ز سگ برادر تو
اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو
برون نمی رود این باد نخوت از سر تو
ز سرکشی تو نبینی به زیر پا، ورنه
به لای نفی بنا کرده اند پیکر تو
ز من بپرس که زینب چه شد برادر تو
ز داغ کیست که گشته سیاه معجر تو
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.