نفحه ی گلشن عشق از نفس ما بشنو
وز صبا نکهت آن زلف سمن سا بشنو
خبر درد فراق از دل یعقوب بپرس
شرح زیبائی یوسف ز زلیخا بشنو
همچنان ناله فرهاد بهنگام صدا
چون بکهسار شوی از دل خارا بشنو
حال وامق که پریشان تر از او ممکن نیست
از سر زلف پراکنده ی عذرا بشنو
اگر از باد صبا وصف عروسان چمن
نکند باورت از بلبل گویا بشنو
چون ختائی بچگان بزم صبوح آرایند
بوی مشک ختن از ساغر صهبا بشنو
هر نفس کز خط مشکین تو رانم سخنی
از لبم رایحه ی عنبر سارا بشنو
روز و شب چون نروی از دل تنگم بیرون
از سویدای دلم قصه سودا بشنو
چون حدیث از لب جانبخش تو گوید خواجو
از دمش نکهت انفاس مسیحا بشنو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با استفاده از تصویرهای زیبا و زبانی عاطفی، عاشقانه بودن و درد فراق را به تصویر میکشد. او از نفحات عشق و زیباییهای عاشقانه نسبت به معشوقهاش سخن میگوید و به داستانهای معروف عشق مانند یعقوب و زلیخا، فرهاد و عذرا اشاره میکند. همچنین به بوی خوش و لذتی که از عشق به دست میآید، پرداخته و حسرت جدایی و yearning را بیان میکند. در نهایت، شاعر میخواهد شنوندهاش را به عمق احساساتش نزدیک کند و از عواطف و زیباییهای عشق بگوید.
هوش مصنوعی: از نفس ما عطر و بوی عشق را بشنو و از نسیم، عطر و لطافت زلف گیسوی شمع را بشنوی.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی درد فراق را درک کنی، به دل یعقوب مراجعه کن؛ و اگر میخواهی زیبایی یوسف را بشنوی، از زلیخا بپرس.
هوش مصنوعی: هر زمان که در دل سنگی احساس غم و درد کنی، صدای ناله فرهاد را بشنو، که در دل این سنگها روایتگر عشق و رنج است.
هوش مصنوعی: حال وامق به قدری آشفته و گیج است که هیچکس نمیتواند به اندازه او پریشان شود. این حالت ناشی از در هم ریختگی و زیبایی زلفهای عذراست.
هوش مصنوعی: اگر باد صبا توصیف زیباییهای گلها و عروسهای چمن را برایت نکند، از بلبل بشنو و به سخنان او ایمان بیاور.
هوش مصنوعی: وقتی که بچههای ختن برای جشن صبحانه در حال شادمانی هستند، بوی خوش مشک ختن از مینوشی که در جام است به مشام میرسد.
هوش مصنوعی: هر بار که از لبهای تو کلمهای برمیآید، بوی خوشی مانند عطر عنبر به مشام میرسد.
هوش مصنوعی: هر روز و هر شب، زمانی که تو از دل نگرانم دور نمیشوی، از عمق وجودم داستان عشق و دلتنگیام را بشنو.
هوش مصنوعی: وقتی که تو با لطافت و مهربانی خود سخن میگویی، من از صحبتهای تو عطر و نفسهای تازهای همچون نفسهای مسیحا میشنوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آخر ای راحتِ جان دردِ دلِ ما بشنو
سخنی چند از این بی دلِ شیدا بشنو
سر چه می پیچی و گردن چه کشی از تسلیم
طرفه پندی دهمت بی غرض از ما بشنو
گوش بگشای ولی چشم ز نادیده ببند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.