ای آتشِ سودایِ تو خون کرده جگرها
بر باد شده در سرِ سودایِ تو سرها
در گلشنِ امّید به شاخِ شجرِ من
گلها نشکفتند و برآمد نه ثمرها
ای در سرِ عشّاق ز شورِ تو شغبها
وی در دلِ زهّاد ز سوزِ تو اثرها
آلوده به خونابهٔ هجرِ تو روانها
پالوده ز اندیشهٔ وصلِ تو جگرها
وی مهرهٔ امّیدِ مرا زخمِ زمانه
در ششدرِ عشقِ تو فروبسته گذرها
کردم خطر و بر سرِ کویِ تو گذشتم
بسیار کند عاشق ازین گونه خطرها
خاقانی از آن گه که خبر یافت ز عشقت
از بیخبریّاش به جهان رفت خبرها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
گر در دلم از داغ نوت ماند اثرها
غم کی خورم این نیز به بالای دگرها
هر رمز و معما که در افواه فتاده ست
هست از دهن تنگ تو آن جمله خبرها
بگشا کمر ناز و قصب پوش بتان بین
[...]
ای ز آتش می در گل روی تو اثرها
در سینه ازان آتشم افتاده شررها
سنگ لب رودی ز قتیل تو رود خون
باشد ز تموج به کنار آمده سرها
در خلعت گلگون قد رعنای تو سرو است
[...]
ای خانه زنبور ز فکر تو جگرها
آیینه حیرت ز جمال تو نظرها
مژگان نبود گرد نظرها، که بود چاک
از شوق لقای تو گریبان نظرها
از سنگدلی بود که از شرم لب تو
[...]
ای شور خیالت، نمک زخم جگرها
مجنون بیابان سراغ تو، نظرها
بی عشق ز دل ها نرود ریشهٔ غفلت
خورشید بر آرد رگ خامی، ز ثمرها
ای مرغ بهشتی، به کدامین لب بامی
[...]
ای خیره چو نرگس ز جمال تو نظرها
چون غنچه پر از خون ز خیال تو جگرها
بس سنگدلانی که در این راه ز دوری
چون کوه گرفتند به هر گوشه کمرها
ایام جوانی است مرادی طلب از حق
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.