خاقانی
»
دیوان اشعار
»
قصاید
»
شمارهٔ ۱۲۱ - در ستایش فخر الدین منوچهر شروان شاه به التزام لفظ «عید» در هر بیت
رخسار صبح را نگر از برقع زرش
کز دست شاه جامهٔ عیدی است در برش
گردون به شکل مجمر عیدی به بزم شاه
صبح آتش ملمع و شب مشک اذفرش
مشرق به عود سوخته دندان سپید کرد
چون بوی عطر عید برآمد ز مجمرش
گردون فرو گذاشت هزاران حلی که داشت
صاعی بساخت کز پی عید است درخورش
مرغ سحر شناعت از آن زد چو مصریان
کان صاع دید ببار سحر درش
آری به صاع عید همی ماند آفتاب
از نام شاه و داغ نهاده مشهرش
داغی است بر جبین سپهر از سه حرف عید
ماه نوابتدای سه حرف است بنگرش
فصاد بود صبح که قیفال شب گشاد
خورشید طشت خون و مه عید نشترش
مه روزه دار بود همانا از آن شده است
تن چون خلال مایدهٔ عید لاغرش
یا حلقهگویی از پی آن شد که روز عید
خسرو به نوک نیزه رباید ز خاورش
خاقان اکبر آنکه ز دیوان نصرت است
بر صد هزار عید برات مقررش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وصف زیباییهای صبح عید و تجلیات نور و شادی آن میپردازد. رخسار صبح را همانند برقی زرد و درخشش عیدی معرفی میکند که به بزم شاه میدرخشد. آسمان مانند جعبهای پر از هدایا به نظر میآید و بوی خوش عید از مشرق به فضا پراکنده میشود. صبح عید را به آفتاب تشبیه میکند و تصاویری از صبحی پرنشاط و زیبا به تصویر میکشد. همچنین، از ویژگیهای خاص روز عید و ارتباط آن با شکوه و سلطنت سخن به میان میآید و در نهایت به زیبایی و عظمت عید و تأثیر آن بر جهان اشاره میشود.
هوش مصنوعی: چهرهی صبح را ببین که چگونه با گلی زرد پوشیده شده است، این لباس زیبا که بر تن اوست همانند جامهای است که پادشاه در روز عید به تن میکند.
هوش مصنوعی: آسمان به مانند ظرفی زینتی، در جشن شاه، صبح به رنگ آتش و شب به رنگ مشک تزیین شده است.
هوش مصنوعی: صبحگاهان به هنگام طلوع آفتاب، درختان و گلها چون عودی که بسوزد، به زیبایی و روشنی میدرخشند و بوی عطر خوش عید از مشغولیهای زندگی به مشام میرسد.
هوش مصنوعی: آسمان هزاران زینت را کنار گذاشت و با تلاش خود، چیزی ساخت که برای عید مناسب باشد.
هوش مصنوعی: پرنده سحر وقتی که آوازش را میخواند، از زمین مصر نوید آمدن صبح را میدهد و میگوید که صبحگاهی زیبا در راه است.
هوش مصنوعی: بله، به اندازه یک صاع عید، خورشید به یاد شاه درخشان میتابد و بر سر زمین نام او را به یادگار گذاشته است.
هوش مصنوعی: بر پیشانی آسمان نشانهای روشن وجود دارد که نشان از روزهای عید و جشنهاست؛ این نشانه بر پایه سه حرف مشخص است که آغازگر لحظات شادی و نویدبخش هستند. به آن دقت کن و زیباییاش را ببین.
هوش مصنوعی: صبحی دلانگیز در راه بود و شب به آرامی به پایان میرسید. خورشید مانند طشت بزرگی که رنگ قرمز خون را به خود گرفته و ماه که در شادابی عید مانند تیغی تیز است، در آسمان نمایان شد.
هوش مصنوعی: ماه به مانند روزهدار است و بدنش به خاطر آن مانند خلال میوههای جشن عید، لاغر و نحیف شده است.
هوش مصنوعی: شاید کسی حلقهای به نشان دوستی به کسی دیگر تقدیم کند، یا اینکه در روز عید، خسرو با نیزهاش چیزی از شرق برای خود به دست آورد.
هوش مصنوعی: خاقان بزرگ، که به واسطهٔ دیوان نصرتی که دارد، برایش برتری و لطفی به اندازهٔ صد هزار عید مقرر شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تسبیح او کنند ملایک ز ساق عرش
کو برکشید عرش و هم او گسترید فرش
تر دامنی که ننگ وجودست گوهرش
دریا نشسته خشک لب از دامن ترش
طفل سخن به شیر سگ آلود از آنگهی
کاین شوخ گربه چشم گرفتست در برش
سرگشته شد چو زیبق ناکشته کز تری
[...]
صبح حمایل فلکت آهیخت خنجرش
کآمیخت کوه ادیم شد از خنجر زرش
هر پاسبان که طرهٔ بام زمانه داشت
چون طره سر بریده شد از زخم خنجرش
صبح از صفت چویوسف و مه نیمهٔ ترنج
[...]
هر دم که در صفای رخ یار بنگرد
گردد همه جهان بحقیقت مصورش
چون باز در فضای دل خود نظر کند
بیند چو آفتاب، رخ خوب دلبرش
پروردگار خلق خدایی به کس نداد
تا همچو کعبه روی بمالند بر درش
از مال و دستگاه خداوند قدر و جاه
چون راحتی به کس نرسد خاک بر سرش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.