قدح را در کف ساقی، ز حسرت خون جگر کردم
چو در مستی حدیث از لعل آن زیبا پسر کردم
بت یاقوت لب، مانند صهبا کرد نوش جان
به جام از حسرت لعلش، هم از خون جگر کردم
نخواهد گشت طالع، آفتاب صبح امیدم
چو من، با مدعی از شام هجرش قصه سر کردم
اگر جولان کنم در عالم بالا، عجب نبود
خرد را ذره خورشید آن رشک قمر کردم
شبی یاد آیدم، کز آتش رویش چو پروانه
سراپا سوختم، تا عرصه بر شمع سحر کردم
چو دانستم که گردد تلخ کام، از قصه صبرم
سپردم جان شیرین و حکایت مختصر کردم
ثنای مدعی کردم، به شکر وعده وصلش،
چه نفرینی، که شبها بر دعای بیاثر کردم
ز بس افشاند از هجرش، سرشک از دیدگان افسر،
ز سیل اشک، ملک شاه را، زیر و زبر کردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
بسی منزل بریدم تا شب غم را سحر کردم
چو صبح از پا گر افتادم، به دامن راه سر کردم
به صحرا برد خوش خوش، خار خار داغ سودایم
مگر روزی چراغی از چراغ لاله بر کردم؟
ازان دردی که از خود هم نهان میداشتم عمری
[...]
رسید از دوست پیغامی که مستان را نظر کردم
شدم من مست پیغامش ز خود بیخود سفر کردم
چوره بردم بکوی دوست کی گنجم دگر درپوست
بیفکندم ز خود خود را رهش را پا ز سر کردم
چوجان آهنگجانان کرد وصل دوست شد نزدیک
[...]
به راه عشق در گام نخست از خود سفر کردم
به پا بیخودی این راه را مردانه سر کردم
نمی بینم عنان اختیاری در کفت ای دل
به کوی او مرو دیگر! تو می دانی، خبر کردم
گشودم نسخهٔ درد پریشان حالی خود را
[...]
دلی کز جور او خون شد زچشمانم به در کردم
برای راحت جان حزین فکری دگر کردم
نه چون بلبل به پای گلبنی روزی به شب بردم
نه چون پروانه با شمعی یکی شب تا سحر کردم
ندیدم در وطن روی نشاط آخر سفر کردم
بحمدالله دری جُستم چو خود را دربهدر کردم
غبار کعبهٔ مقصود تا کحلالبصر کردم
سراسر روی جانان بود بر هرسو نظر کردم
ز اکسیر غمی شد زرد رخسارم بحمدالله
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.