چو یاد خوی تو آید در آتش سخنم
گذارم آن که بسوزد ز شعلهاش دهنم
هر آن که سوز درون مرا کند انکار
عجب کند که ببیند به غیر پیرهنم
پس از وفات من از داغ عشق خواهی یافت
که رسته لاله خونین ز دامن کفنم
گهی شهاب و گهی از شهاب می سوزم
فرشته باشم و در اوج دست اهرمنم
درآن بهار که هرگز خزان نیابد دست
منم که زمزمه آموز بلبل چمنم
بگیر دست من ای باغبان که در این باغ،
ز پا فتاد سرو و شکسته سمنم
به پارس زادم و نشو و نما به چین دارم
که چین نافه زلف تو خوش تر از وطنم
تو آمدی و عدم شد وجود من یکسر
در آن مکان که تو باشی گمان مبر که منم
بیاد شمع جمال تو هر سحر، افسر
میان جمع، فروزان چو شمع انجمنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
منم که از سر حمدان عقیق در یمنم
به سرخ ری کس نیست همچنان که منم
مرا سزد که کنم در جهان به . . . ر منی
که هر منی است گروگان هفده هژده منم
من آن کسم که ز بس تیز شهوتی . . . رم
[...]
درین نشیمن خاکی بدین صفت که منم
میان نفس و هوا دست و پای چند زنم
هزار بار برآمد مرا که یکباری
ز دست چرخ فلک جامه پاره پاره کنم
گره چگونه گشایم ز سر خود که ز چرخ
[...]
عجب مدار خراباتیی چنین که منم
اگر به کوی خراباتیان بود وطنم
کنشت و کعبه به فرمان روم خدا مکناد
که در ضمیر من آید که من به خویشتنم
خودی خود چو براندازم آن چه ماند اوست
[...]
شکست پشت من از بار غم، چه چاره کنم؟
ز غصه چند خورم خون خویش و دم نزنم
به تیغ هجر دل من هزار پاره شده ست
عجب نباشد، اگر خون برآید از دهنم
ز بس که سینه خراشم چو گل ز دست فراق
[...]
ز روی خوب تو گفتم که پرده برفکنم
ولی چو در نگرم پرده ی رخ تو منم
مرا ز خویش بیک جام باده باز رهان
که جام باده رهائی دهد ز خویشتنم
بجز نسیم صبا ای برادران عزیز
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.