قدوۀ اهل مهانی ای که هست
مهر تو همواره یار غار من
مایه از طبع تو اندوزد همی
چشم دریا طبع گوهر بار من
مدح تو همچون شهادت می رود
بر زبان خامة بیمار من
باشمت تا آسمان منّت پذیر
گر زمین گردد ترا رخسار من
بارها بستست نوک کلک تو
عقد مروارید اندر بار من
با کمال قوّت نظم سخن
قاصرست از شکر تو افکار من
هر کجا شعری فروشم بر کسی
گاه دلّالی و گه سمسار من
مشتری شاگرد دکّان منست
تا تو دادی رونق بازار من
تیر گردون خاک بر سر می کند
تا تو بودی راوی اشعار من
در جهانت جز غم من غم مباد
ای بتحقیق از کرم غمخوار من
خود بجز تیمارکی من خوردمی
گر نخوردی لطف تو تیمار من؟
ور نباشد پای لطفت در میان
سر به چیزی در نیارد کار من
با خیالت دوش تا وقت سحر
گفت صد بار این دل افکار من
ای شفای دردمندان یاد تو
چونی از درد سر بسیار من
پای مردی دیگرم دانی که کیست
خود به خود تمهید کن اعذار من
من به اقبال تو بس مستظهرم
تا قیامت باد استظهار من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به ستایش و توصیف محبوب خود میپردازد. او بیان میکند که عشق و محبت محبوبش همواره یار و مشوق اوست و هر چه از روح و طبع اوست، به شعرهایش افزوده میشود. شاعر احساس میکند که مديح و ستایش محبوبش نظیر گواهی صحیحی بر روی زبانش است و از هر بشارتی که بخواهد، محبوبش باعث رونق و اعتبار آثارش است. او همچنین به اهمیت حضور محبوب در زندگیاش اشاره میکند و از تب و تاب عشق و دلتنگیهایش سخن میگوید. در نهایت، شاعر به امید و اتکای خود به محبوب اشاره کرده و میگوید که تا ابد به عشق او مستظهر است.
هوش مصنوعی: ای الگوی اهل محبت، تو همواره دوست و همدم من هستی.
هوش مصنوعی: چشم دریا از طبع تو الهام میگیرد و مایه وجودم را از فطرت تو به دست میآورد.
هوش مصنوعی: ستایش تو برای من مانند گواهی است که بر زبان قلم بیمارم جاری میشود.
هوش مصنوعی: اگر تو بپذیری که با من باشی، حتی اگر زمین هم شگفتانگیز شود، من همچنان از چهرهات قدردانی میکنم.
هوش مصنوعی: بارها به زیبایی و درخشش انگشتانت که مانند دانههای مروارید است، غرق شدهام و تمام این زیباییها بر دوش من سنگینی میکند.
هوش مصنوعی: سخن من با تمام قدرتش نمیتواند شکر و محبت تو را به خوبی بیان کند. افکار من ناتوان از ابراز احساساتم در مقابل تو هستند.
هوش مصنوعی: هر جا که شعری را بفروشم، گاهی به عنوان دلال عمل میکنم و گاهی هم به عنوان سمسار.
هوش مصنوعی: مشتری من، که به دکانم میآید، به خاطر توست که به کارم رونق دادهای.
هوش مصنوعی: تیر زمان، گرد و غبار را بر سر مینشاند تا تو همچنان داستانهای من را روایت کنی.
هوش مصنوعی: در دنیایت غیر از غم من غمی نباشد، ای کسی که به درستی از لطف و محبت خود، غمخوار من هستی.
هوش مصنوعی: من جز درد و رنج خودم، چیزی نمیخورم؛ اگر تو به من لطف نمیکردی، آیا میتوانستم به این حال و روز دچار شوم؟
هوش مصنوعی: اگر پای لطفت در کار نباشد، من به هیچ چیز دیگری اهمیت نخواهم داد.
هوش مصنوعی: شب گذشته تا سپیدهدم با یاد تو، بارها و بارها دل من از فکرها پر بود.
هوش مصنوعی: ای پرستار و مایهی تسکین دردهای بیماران، یاد تو چگونه میتواند از دردهای فراوان من بکاهد؟
هوش مصنوعی: این شعر به دشواری و احساس ناامیدی اشاره دارد. شاعر از کسی میخواهد که به خود فکر کند و به مشکلات او توجه نماید. در واقع، شاعر به نوعی میگوید که اگر در زندگی به دیگران کمک کنیم و به مشکلاتشان برسیم، شاید بتوانیم از گرفتاریهای خود نیز رهایی یابیم.
هوش مصنوعی: من به خوشبختی و شانس تو بسیار اعتماد دارم، تا زمانی که زندگی ادامه دارد به این اعتماد پایبند خواهم بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رای آن داری که باشی یار من
گفت با تو برنیاید کار من
راز چون با من نگوید یار من
بند گردد پیش او گفتار من
عذر میگوید که یعنی خامشم
با تو میگوید دل هشیار من
با کسی دیگر زبان گردد همه
[...]
حلقۀ درنازدم بسیار من
نیک ترسانم ز ختم کار من
صدهزار آئینه دارد یار من
می نماید در همه دلدار من
دیدهٔ من روشن است از دیدنش
باد دایم روشن این دیدار من
جز خیالش نیست همخوابی مرا
[...]
چون ندیدی چارهای در کار من
گشتی از رحمت تو خود ستار من
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.