در نگر در صدر دیوان و ببین
خواجگان نو که صف پیوسته اند
سر بسر بازاریان مختلف
جمع گشته جمله در یک رسته اند
دست خلقی تا قلم بگشاده اند
چون در دکّان خود در بسته اند
نیک سر تیزند در راه ستم
گرچه در راه کرم آهسته اند
در خور بالش نیند امّا هنوز
از پی هم بستری شایسته اند
موی را نازرده اند الحق جز آنک
از زنخدان خودش بگسسته اند
نی خطا گفتم جوانانی همه
شتاهد و شایسته و بایسته اند
راست پنداری عروسان نوند
بس که چست و شاهد و بر رسته اند
چهره هاشان در قبای سرخ و سبز
همچو گل باغنچه در یک دسته اند
رونق صدر ایالت باقیست
تا نگویی رونقش بشکسته اند
خواجگان کردن اربر خواستند
خواجگان گردران بنشسته اند
مرهمی ده ای خدا کز ظلمشان
اهل شهر و روستا دلخسته اند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف وضعیت جامعه و افراد حاضر در آن میپردازد. گوینده از تجمع خواجگان و بازاریان در یکجا میگوید و بر نابرابریها و ستمهایی که بر مردم میرود، تأکید میکند. او جوانان را شایسته و دلپسند توصیف میکند و به زیبایی چهرههایشان در لباسهای رنگین اشاره مینماید. همچنین از رونق جامعه یاد میکند و در نهایت به خدا میخواهد که کمک کند تا از ظلم و ستم علیه مردم کاسته شود و دلهای مردم آسوده گردد.
هوش مصنوعی: به دقت به بالای دفتر نگاه کن و ببین که نوآوران چگونه به صف ایستادهاند.
هوش مصنوعی: تجار و فروشندگان از انواع مختلف در یک بازار جمع شدهاند و همه در یک گروه فعالیت میکنند.
هوش مصنوعی: هنگامی که دست مردم برای نوشتن باز شده، اما همچنان در دکان خود به کار بستهاند.
هوش مصنوعی: افراد باهوش و زیرک در مسیری که ظلم و ستم وجود دارد، بسیار سریع و تند عمل میکنند؛ اما در مسیر نیکی و سخاوت، با احتیاط و آرامتر پیش میروند.
هوش مصنوعی: آنقدر بزرگ نیست که بتواند بالش را تحمل کند، اما هنوز هم به دنبال یک بستر مناسب میگردد.
هوش مصنوعی: مو را بهحق آزار ندادهاند، جز این که خود آن مو از خط زیرینش جدا شده است.
هوش مصنوعی: من اشتباه نگفتم که جوانان همگی مستحق و شایسته هستند.
هوش مصنوعی: عروسان به قدری بااهمیت و شگفتآور هستند که مانند گلهای زیبا و شفاف به نظر میرسند و درخشش خاصی دارند.
هوش مصنوعی: چهرههای آنها در لباسهای قرمز و سبز به زیبایی گلهای باغچه در یک دسته به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نگوید رونق و شکوه این حکومت از میان رفته، رونق آن همچنان برقرار است.
هوش مصنوعی: بزرگان و آقازادهها در کنار هم نشستهاند و به خواستههای خود توجه میکنند.
هوش مصنوعی: خداوند، رحمتی عطا کن که به خاطر ظلمی که اهل شهر و روستا میبینند، دلهایشان پر از غم و نارضایتی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از زفافت بت پرستان رستهاند
وز زبان تو صحابه خستهاند
ور تو میبینی که پایت بستهاند
بر تو سرهنگان شه بنشستهاند
نقش با نقاش خود پیوسته اند
در ازل این عهد با خود بسته اند
واجب و ممکن بهم پیوسته اند
خار و گل از شاخ واحد رسته اند
نیست بی واجب وجود ممکنات
واجب الذات این چنین پیوسته اند
وهم و پندار و خیال و اعتبار
[...]
آن جماعت کز خودی وارسته اند
در مقام بیخودی پیوسته اند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.