لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

کجایی ای به دو لب آب زندگانی من؟

کجایی ای غم تو اصل شادمانی من؟

به بوی وصل توام زنده، وز غمت مرده

اگر چه فارغی از مرگ و زندگانی من

بپرس حال دل من به شرح از غم خویش

که آگهست خود از حال سوزیانی من

چنان که بر دل من هست سرگرانی تو

مباد در پی حسن تو دل‌گرانی من

غریب شهر توام، رحمتی بکن آخر

مکن جفا و ببخشای بر جوانی من

به شهر خویش مرا پاسبان بُدند کسان

کنون همه ز پی تست پاسبانی من

بدین صفت که منم از زمانه سرگشته

نبود در خورم این عشق ناگهانی من

ز آب چشم به رنج اندرم که هر لحظه

به خلق بر شمرد محنت نهانی من

 
 
 
مولانا

به من نگر به دو رخسار زعفرانی من

به گونه گونه علامات آن جهانی من

به جان پیر قدیمی که در نهاد من است

که باد خاک قدم‌هاش این جوانی من

تو چشم تیز کن آخر به چشم من بنگر

[...]

محتشم کاشانی

کجائی ای گل گلزار زندگانی من

کجائی ای ثمر نخل شادمانی من

ز دیده تا شدی ای شاخ ارغوان پنهان

به خون نشانده مرا اشک ارغوانی من

بیا ببین که که فلک از غم جوانی تو

[...]

صائب تبریزی

رحیم شد دل دشمن ز ناتوانی من

حصار آهن من گشت شیشه جانی من

ز خار سبز به رهرو نمی رسد آسیب

ز کامرانی خصم است کامرانی من

نیارمید چو موج سراب نیم نفس

[...]

سلیم تهرانی

ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من

بود شکوفه ی پیری، گل جوانی من

چو تب مفارقت از من گزید، می میرم

که آتش است چو شمع آب زندگانی من

چمن به باد خزان داده ام، نمانده گلی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه