شمارهٔ ۱۱۸
مرا که زهره نباشد که در رخت نگرم
بیا بگو که ز وصل تو بر چگونه خورم؟
بچشم من نرد گردت ار بسی کوشم
بگرد تو نرسد چشمم ار بسی نگرم
بدولت غم تو آتش دلم زنده ست
ز شادی ار چه نماندست آب بر جگرم
شود ز سینۀ من مهر روی تو تابان
اگر چو صبح ز دست تو پیرهن بدرم
حکایت غم تست ار بخانه بنشینم
فسانۀ من و تست ار بکوی بر گذرم
بباغبانی و اختر شناسی افتادم
ز عشق روی و قدت تا برفته یی ز برم
بباد قدّ تو از بس که سرو پیرایم
از ارزوی رخت بس که اختران شمرم
من و خیال تو زین پس، اگر بود خوابم
من و حدیث تو زین پس، اگر بود خبرم
چو آفتاب اگر جای بر فلک سازم
دود همی غم عشقت چو سایه بر اثرم
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: سیاوش جعفری | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...