خدایگان بزرگان و مقتدای کرام
که صیت عدل تو معمار ربع مسکون شد
کمال قدر ترا پایه آنچنان عالیست
که اوج قبّۀ چرخش چو صحن هامون شد
هزار بار فزون دیده ام که همّت تو
بنردبان معالی بر اوج گردون شد
زمانه از پی تعویذ بست بر بازو
هر آن قصیده که در مدحت تو موزون شد
مرا بکام دل بدسگال بنشاندن
نه مقتضی کرم بود، لکن اکنون شد
صداع حضرت عالی نمیتوانم داد
که ماجرای من از مکر دشمنان چون شد
ولیکن از سر ضجرت پریر ناگاهان
در آن دعا که بسمع شریف مقرون شد
بگفتم الحق وان هم نگفته بهتر بود
که از شماتت اعدا مرا جگر خون شد
خیال بود را کاختر سعادت من
بدین دقیقه ز برج و بال بیرون شد
ز لطفها که بر الفاظ مولوی میرفت
یقین شدم که همه کار من دگرگون شد
چو بعد از آنکه بکفتم تدارکی بنرفت
از آنچه بود شماتت یکی ده افزون شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به ستایش و تعظیم خدایگان و بزرگان پرداخته و به عدالت و عظمت خدا اشاره دارد. شاعر از کمال و مقام عالی آنها سخن میگوید و مینویسد که همت و تلاش آنها، مانند نردبانی به اوج آسمان رسیده است. او همچنین از تلاشی برای قضاوت در مورد خود و مشکلاتش با دشمنانش یاد میکند و از ناامیدی و فشارهای خارجی به خدا پناه میبرد. در نهایت، بر این نکته تأکید میکند که دعا و لطف خداوند میتواند همه چیز را تغییر دهد و به نوعی به تحولی در وضعیت او منجر شود.
هوش مصنوعی: ای خداوند بزرگان و پیشوای نیکان، نام نیک تو باعث برقراری عدالت در سراسر جهان شده است.
هوش مصنوعی: عظمت و ارزش تو به حدی بالاست که حتی بلندیهای آسمان هم به اندازهی زمین هامون میرسد.
هوش مصنوعی: من بارها دیدهام که تلاش و ارادهی تو همچون یک نردبان، تو را به اوجی بلند در آسمان رسانده است.
هوش مصنوعی: دنیا برای هر قصیدهای که در ستایش تو سروده شده، حرز و طلسمی به دور بازو میبندد.
هوش مصنوعی: دوست نداشتن و بدسگالی به من جا دهند، به هیچ عنوان نشانهی بزرگی و مهربانی نیست، اما حالا این اتفاق افتاده است.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم داستان خود را به شما بگویم، چون در مورد درد و رنجی که میکشم، به خاطر ترفندهای دشمنانم، بسیار پیچیده و دشوار است.
هوش مصنوعی: اما ناگهان از روی ناامیدی، در آن دعا که با گوش شریف همراه شد، فریاد زد.
هوش مصنوعی: من به حق گفتم و حتی اگر هم نمیگفتم، بهتر بود، زیرا از سرزنش دشمنانم دل خونم شد.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به لحظهای اشاره میکند که آرزوها و امیدهای او به واقعیت نزدیک میشود. او میگوید که خیالات و آمالش از ارتفاعات و بلندیهای زندگیاش پایین آمده و به زمین واقعیت نزدیک شدهاند. این تغییر نویدبخش لحظهای از خوشبختی و سعادت را برای او به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: از مهربانیهایی که از کلمات مولوی به من رسید، مطمئن شدم که همه امور من تغییر کرد.
هوش مصنوعی: بعد از اینکه من تلاشی کردم و برنامهریزیهای لازم را انجام دادم، از آنچه که بود، یک نفر به من سرزنش کرد و مشکلات بیشتری برایم ایجاد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز دوری تو چو خونابه من افزون شد
مرنج ز اشک من ار آستانت گلگون شد
به گرد کوی تو مردم، نگفتیم که سگی
فتاده بود درین کوی، حال او چون شد
بکش به ناز جهانی که شکل و شوخی تو
[...]
چو شهسوار مرا رخ ز باده گلگون شد
عنان توسن عقلم ز دست بیرون شد
بیک نظاره دلم برد و مست خویشم کرد
چنانکه هیچ ندانم که حال دل چون شد
چو آن پری ز گل چهره برفکند نقاب
[...]
اگر ز کاوش مژگان او دلم خون شد
خوشم که بهر من اسباب گریه افزون شد
دم هلاک، به روی تو، بس که، حیران بود
دلم نیافت، که کی، ز سینه، جان بیرون شد
کدام قطرهٔ خوی، لیلی، از جبین افشاند
[...]
زخنده دل به لعب لعل یار مفتون شد
کباب را زنمک شوق آتش افزون شد
شدم به بتکده از کعبه سر برآوردم
مرا کلید در بسته نعل وارون شد
نرفت از دل من خارخار عشق برون
[...]
مسیح دید لبت، رنگ او دگرگون شد
ز سحر غمزهات اعجاز را جگر خون شد
ز شوق تیغ به خود گو ببال صید حرم
که غمزه تو به عزم شکار بیرون شد
نبرد نامه من، مرغ نامهبر بر دوست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.