گنجور

 
کلیم

مرغ روح خواجه آزادگان

چون شد آزاد از قفس مسرور باد

تربتش ز انوار رحمت تا بحشر

همچو چشم مهر و مه پرنور باد

نیکنامی همچو او عالم نداشت

نام نیکش تا ابد مذکور باد

سعی های پنجه اش در راه دین

یک بیک نزد خدا مشکور باد

پیشتر از خود فرستاد آنچه داشت

خانه عقباش ازین معمور باد

روز قتل شاه مردان از جهان

رفت و از این همرهی مغفور باد

بهر تاریخش از آن رو عقل گفت

(با امیرالمؤمنین محشور باد)

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سید حسن غزنوی

تاج روز از رای تو پر نور باد

طاق چرخ از قدر تو معمور باد

ظل ملک از یمن تو ممدود گشت

کاردین بر رأی تو مقصور باد

منزل تو شاهراه مردمیست

[...]

ظهیر فاریابی

یارب این صدر جهان منصور باد

چشم بد از روزگارش دور باد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه