گنجور

 
کلیم

رفته شمعی ز بزم دهر کز او

عالمی بود روشنی اندوز

خان قدسی سرشت صادق خان

شه بفردوس انجمن افروز

جان پاکش بعالم علوی

رفت مانند مرغ دست آموز

خاکش از آب دیده گل کردم

باورم نیست این قضیه هنوز

می کند پاره جامه طاقت

گرچه تیر اجل بود دلدوز

سال تاریخ اینچنین ماتم

چیست غیر از (قضیه جانسوز)

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ازرقی هروی

ای مبارک تر از ستارۀ روز

صدمۀ آفتاب صدر افروز

عقل تو علم بین و علم گشای

طبع تو جود و رز و جود آموز

شست آذر مه از کمان هوا

[...]

مسعود سعد سلمان

آنکه در حکم او بود شب و روز

برفشاند به روی گنبد گوز

وطواط

هست ایام شمس دین نوروز

هست بر کامها دلش فیروز

روز حاسد ز کین او چون شب

شب ناصح ز مهر او چون روز

چرخ بیدادگر ز هیبت او

[...]

انوری

ای بر اعدا و اولیا پیروز

در مکافات این و آن‌شب و روز

بر یکی جود فایضت غالب

وز دگر جاه قاهرت کین‌توز

بذل نزدیک همت تو چو وام

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه