جگر ز زخم تو معمور و دل ز غم شاد است
ز یمن جور تو اقلیم درد آباد است
اجل ز هر غمم آسوده کرد و دانستم
که شمع را اگر آسایشی است از باد است
به آن رسیده که رامم شود، رمش ندهی
دمی بهخواب شو ای بخت وقت امداد است
بهشت چون ز بنی آدم است دل خوشدار
که مانده از پدر این باغ و وقف اولاد است
ز شرم قد تو در باغ سرو پابرجای
چو بندگان بگریزد اگرچه آزاد است
هنوز تیشه سر از پیش برنمیدارد
ز بسکه منفعل از سعیهای فرهاد است
کسیکه زلف به پایش فتاده میبیند
گمان برد که ز شمشاد سایه افتاد است
هلاک همت مرغ شکستهبال دلم
که از شکاف قفس در کمین صیاد است
چه حاجت است به قاصد که نامههای کلیم
به دست آه روان همچو کاغذ باد است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و غم عشق و درد و امید میپردازد. شاعر از زخمهای عشق و غمهای دل میگوید و بیان میکند که اگرچه زندگی پر از درد است، اما در عین حال فرصتی برای شادابی و آسایش هم وجود دارد. او به سادگی میفهمد که بسیاری از مشکلات به دلیل تأثیرات عشق و زیباییهای آن ایجاد میشود. در این میان، توجه به موانع و آرزوهای انسانی، به ویژه در عشق و انتظار، به چشم میخورد. شاعر از باغ و بهشت به عنوان نمادهای عشق و زندگی یاد میکند و این همه، نمایانگر عواطف عمیق و پیچیدگیهای زندگی انسانی است. در نهایت، اشارهای به نیاز به پیغامرسانی و ارتباط دارد که نشان میدهد چگونه احساسات عمیق، حتی بدون کلام، به خوبی منتقل میشوند.
هوش مصنوعی: زخمهای تو باعث شده که جگر من پر درد باشد و دل من از اندوه پر شده است، اما به وسیلهی بیعدالتی تو، سرزمین درد به جایی پر از غم و اندوه تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: مرگ از تمام غمهایم مرا راحت کرد و فهمیدم که اگر شمعی در آرامش باشد، به خاطر باد است.
هوش مصنوعی: به جایی رسیدهام که اگر لحظهای در آرامش باشم، میتوانم به شگفتیهایی دست پیدا کنم. بنابراین، ای سرنوشت، مگذار که از این فرصت غافل شوم و در این زمان به خواب بروم.
هوش مصنوعی: بهشت به خاطر اینکه از نسل آدمیان است، دلخوش نباش؛ زیرا این باغ از پدر به جا مانده و برای نسلهای آینده وقف شده است.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جاذبهی تو، درختان سرو در باغ به حالت ایستاده و استوار باقی میمانند، اما اگرچه آزاد هستند، از شرم و خجالت از قد و قامت تو از آنجا فرار میکنند.
هوش مصنوعی: هنوز تیشه را از پیش نمیبرد به خاطر اینکه از تلاشهای فرهاد بسیار تحت تاثیر قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: کسی که زلفش به پایش افتاده، خیال میکند که سایهی درخت شمشاد بر او افتاده است.
هوش مصنوعی: دلم در تلاش است و امید دارد، ولی مانند پرندهای شکستهبال در قفس به دام صیاد دچار خواهد شد. احساس میکنم که این وضعیت به هلاکت من منجر میشود.
هوش مصنوعی: نیازی به فرستاده نیست، زیرا نامههای پیامبر خدا (کلیم) بهراحتی مانند کاغذی که بهدنبال باد میرود، به دست میرسند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلم به عشق ز آسیب فتنه آزاد است
چراغ بزم سلیمان مصاحب باد است
دماغ نکهت گل نیست ما خموشان را
به عندلیب بگویید این چه فریاد است
کسی نمانده که گیرد خبر ز حال کسی
[...]
دلم ز قید پریدن همیشه آزاد است
دو بال بر تن من، چون دو دست صیاد است
شود ز سایه تصویر، با زمین یکسان
عمارت دل ما بس که سست بنیاد است
کسی نماند که از جور آسمان نگریست
[...]
برا امام که بنیاد عمر بر باد است
بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است
غلام همت آنم که جز محبت تو
ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
شنیدهاید که در حق دوستان علی
[...]
دماغ اهل فنا، از مکاره آزاد است
چراغ مجلس تصویر، ایمن از باداست
دل شکسته، چه غم دارد از حوادث دهر؟
که بیم سیل کشد، خانه یی که آباد است!
بکن حذر ز ضعیفان، به زور خویش مناز
[...]
بدامگاه غمت دل فتاده و شاد است
که با غمت ز غم هر دو عالم آزاد است
شود زوصل تو محکم بنای عمر اما
بنای وصل تو چون عمر سست بنیاد است
هزار قصه ز خسرو به بزم شیرین است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.