گنجور

 
کلیم

چه نیکو گفت با گردن‌کشی سر در گریبانی

که ما را نیز در میدان دلتنگی‌ست جولانی

ز بی‌برگی متاع خانه من نیست غیر از این

به جز بلبل نباشد آشیان را برگ و سامانی

گل رخساره‌ات آب دگر دارد، سرت گردم

به رویت بوده امشب باز حیران چشم گریانی

گریبان‌گیر من شد آشنایی، وادی‌ای خواهم

که از بیگانگی خارش نگیرد طرف دامانی

هزارم عقده پیش آمد به راه ناامیدی هم

درین وادی سرابی را ندیدم بی‌نگهبانی

بگردان گرد هر مویت، دل و جان اسیران را

که امشب بهر زلفت دیده‌ام خواب پریشانی

به زیر سنگ طفلان شد تن دیوانه پوشیده

جنون خلقت ز خارا داد هرجا دید عریانی

چو در گلشن نشینی شاخ گل در گوشه بزمت

نشیند منفعل از خویش چون ناخوانده مهمانی

سپند از گرمی آتش نبیند آنچه می‌بیند

کلیم از آب حیوان تغافل تا برد جانی

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
رودکی

ازو بی اندهی بگزین و شادی با تن آسانی

به تیمار جهان دل را چرا باید که بخسانی؟

قطران تبریزی

ایا خوشتر ز جان و دل! همه رنج دل و جانی

به رنج تن شدم خرسند اگر دل را نرنجانی

شود بی جان تنم یکسر چو تو لختی بیازاری

تن از آزار جان پیچد تنم را زین قبل جانی؟

اگر چه جانی از انسی همیشه بر حذر باشد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
امیر معزی

نگارا ماه‌ گردونی سوارا سرو بستانی

دل از دست خردمندان به ماه و سرو بستانی

اگر گردون بود مرکب به طلعت ماه‌ گردونی

وگر بستان بود مجلس به قامت سرو بستانی

به آن زلفین شورانگیز مشک‌ اندوده زنجیری

[...]

سنایی

مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی

ازین آیین بی‌دینان پشیمانی پشیمانی

مسلمانی کنون اسمیست بر عرفی و عاداتی

دریغا کو مسلمانی دریغا کو مسلمانی

فرو شد آفتاب دین برآمد روز بی‌دینان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
وطواط

زهی جاهت فریدونی ، زهی ملکت سلیمانی

به عون تو مسلم شد ز هر آفت مسلمانی

غلط گفتم ، خطا کردم، کجا آید به چشم اندر

تو را جاه فریدونی، تو را ملک سلیمانی؟

نجوید دهر جز از رسم تو آثار فرخنده

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه