ایدل ز خانه تن فکر سفر نداری
پروانه ای ندانم، بهر چه پر نداری
از کج گلخن تن عزم وطن نکردی
ای اخگر فسرده، شوق شرر نداری
تنها روی چو مردان، ناید زتو که چون موج
گر کاروان نباشد یک گام بر نداری
هفتاد ساله طفلی، چون تو دگر ندیدم
جز خاکبازی تن کار دگر نداری
در کام جان نیابی شیرینی بلا را
با غم گر اتحاد شیر و شکر نداری
راه طلب بریدی، سود سفر چه دیدی
از خار پاچه حاصل، گر گل بسر نداری
آندم به سیرچشمی شهرت کنی که زر را
مانند گوهر اشک از خاک بر نداری
در پیش ناوک جور، داغ وفا نشان شد
دیگر کلیم چیزی بهر سپر نداری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به حالت ناامیدی و عدم حرکت اشاره میکند. شاعر از فردی میگوید که در خانه نشسته و هیچ تلاشی برای سفر و تغییر وضعیت خود نمیکند. او به مانند پروانهای میماند که بدون دلیل پرواز نمیکند. شاعر با اشاره به اینکه این فرد در سالهای عمر خود تنها به بازی با خاک پرداخته و از سفر کردن یا تغییر زندگیاش چیزی یاد نگرفته، به او هشدار میدهد که باید به خود بیاید و درک کند که بدون تلاش و حرکت، نمیتوان به دستاوردی رسید. این شعر به نوعی دعوت به بیداری و عمل در برابر زندگی و چالشها است.
هوش مصنوعی: ای دل، از خانه جسم خود فکر سفر را نداری؛ نمیدانم چرا مانند پروانهای، چرا پرواز نمیکنی و به جایی نمیروی.
هوش مصنوعی: چرا از آنجا که هستی به خانهی خود برنمیگردی، ای آتش خاموش؟ آیا دیگر شوقی برای شعلهور شدن نداری؟
هوش مصنوعی: تنها در صورتی که همچون مردان با اراده و جدیت عمل کنی، میتوانی به نتایج مطلوب دست یابی؛ در غیر این صورت، مانند موجی که بدون کاروان حرکت کند، هیچ حرکتی از تو سر نخواهد زد.
هوش مصنوعی: هیچکس را مانند تو ندیدم که در هفتاد سالگی هنوز مانند یک کودک فقط مشغول بازی با خاک باشد و هیچ کار دیگری نداشته باشد.
هوش مصنوعی: اگر در دل خود غم و اندوه داشته باشی، هرگز لذتی از سختیها و مشکلات نخواهی چشید، مگر اینکه بتوانی شیرینی و خوشی را با آن غم آمیخته کنی.
هوش مصنوعی: اگر در پی خواستهای رفتی، به چه نتیجهای رسیدی؟ اگر در مسیر خود با مشکلات و دردسرها روبهرو شدی، در حالی که گل و زیبایی در دست نداری، ارزش این سفر چه بوده است؟
هوش مصنوعی: زمانی که در جایی به تفاخر و معروفیت بپردازی، که در آنجا، طلا را چون دُرّ و گوهر از خاک برنمیداری.
هوش مصنوعی: در برابر تیرهای ظالم، نشان عشق بهخوبی نمایان شد. دیگر کلیم، چیزی برای حفاظت از خود نداری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر تو در این بیابان برگ سفر نداری
هش دار تا به عمیا سر بر خطر نداری
پاکان راه بین را هم رهبری است رهبر
ره کی بری به مقصد گر راهبر نداری
او را که مست اویی او را ازو طلب کن
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.