رواج جهل مرکب رسیده است بجائی
که کرده هر مگسی خویشرا خیال همائی
ز طور مرتبه موسوی فرود نیاید
بدست کور گر افتد درین زمانه عصائی
ز رغم مائده عیسوی بخویش ببالد
اگر چه کاسه خالی بود بدست گدائی
زند ز نغمه داود طعنه صوت صدایش
زمانه بر گلوی هر خری که بست درائی
ز خاک بیمدد دستگیر هر که نخیزد
زند بافسر خورشید نخوتش سرپائی
نیاز و عجز گدایانه می خرند و ندارند
مروتی که گدائی از آن رسد بنوائی
ز دانه خرمن اهل غرور مایه ندارد
رود بغارت اگر برخورد بکاهربائی
تمام در شب تاریک جهل، یوسف وقتند
سری بر آور ای شمع امتیاز کجائی
همه ببانگ سگ نفس می روند بمنزل
عجب تر اینکه به از خضر جسته راهنمائی
کلیم خاطر روشن زغم چه عکس پذیرد
بر آینه تیرگی است زنگ زدائی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به رواج جهل مرکب و غرور کاذب در جامعه اشاره میکند. او به این موضوع انتقاد میکند که افراد به جای فهم و بینش، خود را در مقامهای بالا میبینند و به خود میبالند، حتی اگر در حقیقت فاقد توانمندیها و دانش لازم باشند. او همچنین به نسبت نادانی و جهل به شخصیتهای بزرگ تاریخی، مانند موسی و عیسی، اشاره میکند و تأکید میکند که حتی در زمانۀ ما، افراد نادان در جایگاههای رفیع قرار میگیرند. شاعر خواستار روشنایی و آگاهی در این تاریکی است و به این نکته اشاره میکند که بسیاری از افراد با غرور به راههای نادرست میروند و در این میان، حتی ممکن است به دنبال راهنمایی از کسانی باشند که خود نیز در جهل به سر میبرند. در نهایت، او به تلاش برای یافتن روشنایی و آگاهی در جهانی پر از تاریکی و نادانی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: توسعۀ نادانی تا جایی پیش رفته است که هر مگسی خود را در جایگاهی بالا و مهم تصور میکند.
هوش مصنوعی: از مقام و منزلت موسی نمیتوان به آسانی به کسی که نابینا است، دست یافت. اگر در این زمانه کسی به سختی بیفتد، باید عصا را به عنوان یک ابزار راهنما در نظر بگیرد.
هوش مصنوعی: اگرچه در دست گدایی فقط یک کاسه خالی باشد، ولی با وجود آن، میتواند از نعمت مائده عیسوی بالنده و شاداب باشد.
هوش مصنوعی: صدای دلنشین و روحنواز داوود، به گونهای است که حتی زمانه نیز بر آن غبطه میخورد و بر گلوی هر کسی که در بند دنیا و مشکلات است، زنجیری از انتقاد و کنایه مینهد.
هوش مصنوعی: از خاک به یاری میآید هر کسی که از جایش تکان نخورد، در برابر نور خورشید خودخواهیاش را سرپا نگه دارد.
هوش مصنوعی: معنای این بیت این است که برخی افراد در حین نیاز و ناتوانی، به شکل ذلیلانهای درخواست کمک یا خیرخواهی میکنند، اما در عین حال فاقد جوانمردی هستند؛ به طوری که حتی جوابی برای گداییشان نخواهند یافت.
هوش مصنوعی: از دانههای خرمن کسانی که متکبر و مغرور هستند، چیزی به دست نمیآید. اگر رود به آنها حمله کند، همانند آبپرتو میگوید که تأثیر و ارزشی ندارد.
هوش مصنوعی: در این شب تاریک جهل و نادانی، کسانی مانند یوسف انتظار ظهور دارند. ای شمعی که روشنیبخش و متمایز هستی، کجایی؟
هوش مصنوعی: همه به صدای سگ نفس میزنند و به خانه میروند؛ جالبتر اینکه، از خضر، راهنمایی بهتر پیدا کردهاند.
هوش مصنوعی: دل روشن و بیغم چگونه میتواند از تیرگیها تصویری بگیرد؟ زیرا این تیرگی شبیه زنگار بر روی آینه است که مانع از پیدایش روشنایی میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو عمر رفته تو کس را به هیچ کار نیایی
چو عمر نامده هم اعتماد را به نشایی
عزیز بودی چون عمر و همچو عمر برفتی
چو عمر رفته ز دستم نداند آنکه کی آیی
مرا چو عمر جوانی فریب دادی رفتی
[...]
ز اشتیاق تو جانم به لب رسید، کجایی؟
چه باشد ار رخ خوبت بدین شکسته نمایی؟
نگفتیم که: بیایم، چو جان تو به لب آید؟
ز هجر جان من اینک به لب رسید کجایی؟
منم کنون و یکی جان، بیا که بر تو فشانم
[...]
فراق اگر چه مرا میکشد به دردِ جدایی
خیالِ دوست تو باری درین میانه کجایی
که میرود که بگوید که گر میانِ من و تو
وفا و عهد درست است برشکسته چرایی
هزار بار به هم برزدی چو زلف پریشان
[...]
هلال عید نمود، ای مه دو هفته، کجایی؟
که دوستان را روی چو عید خود بنمایی
برون خرام کله کج نهاده تا به نظاره
ز پرده ها به در افتند لعبتان ختایی
اگر تو باد به سر می کنی، رسد که به خوبی
[...]
لقد فنیت عن الغیر لا وجود سوایی
لان نفی وجودی ثبوته لبقایی
وجود غیر چو مستلزم شریک و دویی است
خیال غیر چرا میکنی و غیر چرایی؟
عن البقاء ولا للبقاء من عدم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.