لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
کلیم

رواج جهل مرکب رسیده است بجائی

که کرده هر مگسی خویشرا خیال همائی

ز طور مرتبه موسوی فرود نیاید

بدست کور گر افتد درین زمانه عصائی

ز رغم مائده عیسوی بخویش ببالد

اگر چه کاسه خالی بود بدست گدائی

زند ز نغمه داود طعنه صوت صدایش

زمانه بر گلوی هر خری که بست درائی

ز خاک بیمدد دستگیر هر که نخیزد

زند بافسر خورشید نخوتش سرپائی

نیاز و عجز گدایانه می خرند و ندارند

مروتی که گدائی از آن رسد بنوائی

ز دانه خرمن اهل غرور مایه ندارد

رود بغارت اگر برخورد بکاهربائی

تمام در شب تاریک جهل، یوسف وقتند

سری بر آور ای شمع امتیاز کجائی

همه ببانگ سگ نفس می روند بمنزل

عجب تر اینکه به از خضر جسته راهنمائی

کلیم خاطر روشن زغم چه عکس پذیرد

بر آینه تیرگی است زنگ زدائی

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
خاقانی

چو عمر رفته تو کس را به هیچ کار نیایی

چو عمر نامده هم اعتماد را به نشایی

عزیز بودی چون عمر و همچو عمر برفتی

چو عمر رفته ز دستم نداند آنکه کی آیی

مرا چو عمر جوانی فریب دادی رفتی

[...]

عراقی

ز اشتیاق تو جانم به لب رسید، کجایی؟

چه باشد ار رخ خوبت بدین شکسته نمایی؟

نگفتیم که: بیایم، چو جان تو به لب آید؟

ز هجر جان من اینک به لب رسید کجایی؟

منم کنون و یکی جان، بیا که بر تو فشانم

[...]

حکیم نزاری

فراق اگر چه مرا می‌کشد به دردِ جدایی

خیالِ دوست تو باری درین میانه کجایی

که می‌رود که بگوید که گر میانِ من و تو

وفا و عهد درست است برشکسته چرایی

هزار بار به هم برزدی چو زلف پریشان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
امیرخسرو دهلوی

هلال عید نمود، ای مه دو هفته، کجایی؟

که دوستان را روی چو عید خود بنمایی

برون خرام کله کج نهاده تا به نظاره

ز پرده ها به در افتند لعبتان ختایی

اگر تو باد به سر می کنی، رسد که به خوبی

[...]

نسیمی

لقد فنیت عن الغیر لا وجود سوایی

لان نفی وجودی ثبوته لبقایی

وجود غیر چو مستلزم شریک و دویی است

خیال غیر چرا می‌کنی و غیر چرایی؟

عن البقاء ولا للبقاء من عدم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه