موشکافیها در آن اندام زیبا کردهام
تا کمر را در میان زلف پیدا کردهام
نیستم راضی که سر بر کرسی زانو نهم
تا هوای سربلندی را ز سر وا کردهام
دیده خواهش نبیند توتیا سازی چو من
خاک کوی یأس در چشم تمنا کردهام
باطن خلق دو رو سوهان و ظاهر آینه است
عمرها جاسوسی ابنای دنیا کردهام
بینمک نبود جنونم، دلنشین افتادهام
کز لب لعلش نمک در دیگ سودا کردهام
تنگی کار از عقب دارد گشایشها ضرور
از دل تنگ منست ار دیده دریا کردهام
قامت فصل جوانی شد قد خم گشتهام
جای تا در سایه آن قد رعنا کردهام
هرکه تنهایی طلب، با شمع در یک خانه نیست
من نه بیجا خو به تاریکی شبها کردهام
خانه همسایهها ویران شد از اشکم کلیم
نیست از دیوانگی گر جا به صحرا کردهام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این منم کز عصمت دل در دلت جا کردهام
این منم کز عشق پاک این رتبه پیدا کردهام
این منم کز پاکبازی چشم هجران دیده را
قابل نظاره آن روی زیبا کردهام
این منم کز عین قدرت دیدهٔ اغیار را
[...]
تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ام
خانه یی از سیم بهر خویش برپا کرده ام
از برای سیم دنیا پا در این ره مانده ام
شهر و صحرا از نسیم اشک دریا کرده ام
تا نریزد آبروی لنگر من بر زمین
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.