این منم کز عصمت دل در دلت جا کردهام
این منم کز عشق پاک این رتبه پیدا کردهام
این منم کز پاکبازی چشم هجران دیده را
قابل نظاره آن روی زیبا کردهام
این منم کز عین قدرت دیدهٔ اغیار را
بینصیب از توتیای خاک آن پا کردهام
این منم کز صیقل آئینهٔ صدق و صفا
در رخت آثار مهر خود هویدا کردهام
این منم کز رازداری گوش حرف اندوز را
مخزن اسرار آن لعل شکرخا کردهام
این منم کز پرسشت با صحت و عمر ابد
ناز بر خضر و تغافل بر مسیحا کردهام
این منم کاندر حضور مدعی چون محتشم
هرچه طبعم کرده خواهش بیمحابا کردهام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر تصویرکننده احساسات عمیق عاشقانه و روحانی شاعر است. شاعر به خود اشاره میکند و میگوید که او کسی است که عشق و پاکی را در دل خود جا داده و توانسته است به زیبایی و معشوق خود دست یابد. او از چشم هجران سخن میگوید که باعث شده است او قابلیت دیدن زیباییها را پیدا کند. همچنین، تأکید میکند که تجربههایش او را به درک عمیقتری از عشق و رازهای آن رسانده و میتواند در حضور دیگران به راحتی خواستههای قلبیاش را بیان کند. در کل، این شعر بازتابی است از عشق شدید و دیوانگی شاعر نسبت به معشوقش.
هوش مصنوعی: این من هستم که به خاطر پاکی قلبم، در دل تو جا گرفتهام. این من هستم که به خاطر عشق خالص، به این مقام و حالت رسیدهام.
هوش مصنوعی: من هستم که از روی پاکی و دلی پاک، به خاطر دوری و جدایی، چشمانم را برای دیدن آن چهره زیبا آماده کردهام.
هوش مصنوعی: من هستم که با اراده و قدرت خود، از تواناییهای دیگران بینصیب ماندهام و تنها با توکل به خداوند، بر زمین ایستادهام.
هوش مصنوعی: من هستم که با صفا و صداقت خود، نشانههای عشق و محبت را بر چهرهام نمایان کردهام.
هوش مصنوعی: من هستم که به خاطر راز نگهداری و جمعآوری حرفها، مخزن اسرار آن لعل شکرین را ساختهام.
هوش مصنوعی: من کسی هستم که از پرسش تو با سلامتی و زندگی جاودانه، بر خضر (نماد دانایی) فخر میفروشم و از مسیحا (نماد شفا) بیتوجهی میکنم.
هوش مصنوعی: من کسی هستم که در حضور مدعی، بهطور بیپروا هر آنچه را که طبیعت من میخواهد، ابراز کردهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
موشکافیها در آن اندام زیبا کردهام
تا کمر را در میان زلف پیدا کردهام
نیستم راضی که سر بر کرسی زانو نهم
تا هوای سربلندی را ز سر وا کردهام
دیده خواهش نبیند توتیا سازی چو من
[...]
تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ام
خانه یی از سیم بهر خویش برپا کرده ام
از برای سیم دنیا پا در این ره مانده ام
شهر و صحرا از نسیم اشک دریا کرده ام
تا نریزد آبروی لنگر من بر زمین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.