گنجور

 
سیدای نسفی

تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ام

خانه یی از سیم بهر خویش برپا کرده ام

از برای سیم دنیا پا در این ره مانده ام

شهر و صحرا از نسیم اشک دریا کرده ام

تا نریزد آبروی لنگر من بر زمین

از چپ و از راست آغوش نظر واکرده ام

چون سپند روی آتش هست کارم جست و خیز

در عجایب منزلی امروز مأوا کرده ام

همچو تار سیم هر دم می خورم صد پیچ و تاب

سیدا تا دار دنیا را تماشا کرده ام