گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
کلیم

با هر که بد شوی فکنی از نظر مرا

منظور بودنی است بس است اینقدر مرا

بوی گل است موی دماغ ضعیف من

ناصح مده ز صندل خود دردسر مرا

اشکی ز دیده‌ای نچکاند حدیث من

شمعم که هست دود و دمی بی‌اثر مرا

هر وقت هست قیمت من نقد می‌شود

گر می‌توان به هیچ ز دوران بخر مرا

چون داغ گر به قدرشناسی شوم دچار

مشکل ز دست اگر بگذارد دگر مرا

طالع نگر که سبز شود هم ز اشک من

خاری که دهر می‌شکند در جگر مرا

چون شیشهٔ شکسته به میخانهٔ وجود

لب از شراب کام نگردید تر مرا

سرمایه‌ای جز آبله و خار پای نیست

قسمت کنند راهزن و راهبر مرا

تنها نیم کلیم چو پروانه تیره روز

چون شمع بهره نیست ز شام و سحر مرا