گر بتحریر ستم نامه هجران آید
خامه ام پیشتر از نامه بپایان آید
بسکه در راه طلب سستی ازو می بیند
جرس از همرهی ناله با فغان آید
از بد و نیک جهان خرم و غمگین نشوم
خار تا زانو و گل تا بگریبان آید
پنجه اش باز فراهم نشود چون شانه
گر بدست کسی آنزلف پریشان آید
بقدمگاه من آید بزیارت اول
گر نسیمی ز سر خار مغیلان آید
کشتی باده عجب گر بسلامت ماند
ساقی از تاب می آندم که بطوفان آید
زینت میکده افزود درش تا بستند
گل بماند چو کسی کم بگلستان آید
از کنارم بسفر رفته جگر گوشه اشک
چاک باید که بپرسیدن دامان آید
سپر عجز بود سد ره حادثه اش
بر سر مور اگر خیل سلیمان آید
گر فلک آب دهد صرفه کند در آتش
باده آخر شود آنروز که باران آید
پای در یوزه کلیم از در افلاک بکش
سرخوش از یک قدح باده بسامان آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق عشق و جدایی است. شاعر در ابتدا به توصیف زحمات و غمهای ناشی از دوری میپردازد و نشان میدهد که چگونه این جدایی بر او تاثیر گذاشته است. او به نگرانیها و دشواریها در مسیر عشق اشاره میکند و نشان میدهد که حتی با وجود مشکلات، عشق او تضعیف نمیشود. به علاوه، شاعر از زیباییهای عشق و نیز غمهای ناشی از آن سخن میگوید و در نهایت آرزو میکند که روزی دوباره به وصال معشوق برسد. این شعر به نوعی تلاشی برای بیان احساسات عمیق انسانی و درک عواطف عاشقانه است.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم داستان جدایی را بنویسم، قلم من قبل از اینکه نامه به پایان برسد، به نوشتن ستمهای هجران میپردازد.
هوش مصنوعی: به قدری در طلب و جستجوی هدف خود سستی و تنبلی میبیند که صدای زنگ جرس از همراهی با او، به فریاد و ناله تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: من از خوبیها و بدیهای دنیا نه شاد میشوم و نه غمگین، چرا که هر سختی و مشکلی مانند خار تا زانو برایم است و زیباییها مانند گل تا بگریبان.
هوش مصنوعی: اگر کسی نتواند به خوبی به کار خود بپردازد، مثل این است که وقتی موهای آشفته کسی را به دست میگیرد، نمیتواند آنها را مرتب کند.
هوش مصنوعی: به محضی که کسی به من نزدیک میشود و به زیارت من میآید، اگر نسیم خنکی از طرف دشتهای خار مغیلان بیاید، بسیار خوشایند و دلپذیر خواهد بود.
هوش مصنوعی: کشتی پر از می و شراب اگر سالم بماند، به خاطر این است که ساقی به درستی از شرابخوردن من آگاه است، چون طوفانی در راه است.
هوش مصنوعی: به خاطر زیباییهای میکده، در آن را بستهاند تا گلها در آن باقی بمانند؛ زیرا وقتی کسی به گلستان میآید، زیباییها بیشتر میشوند.
هوش مصنوعی: بسیار احساس تنهایی و دلتنگی میکنم، چرا که عزیزم از کنارم رفته است. باید به خودم قوت قلب بدهم و از کسی درخواست کمک کنم تا مرهمی بر دل سوختهام باشد.
هوش مصنوعی: عجز و ناتوانی مانند سپر، مانع از پیشرفت و وقوع حوادث ناگوار میشود؛ حتی اگر جمعیت زیادی از سلیمان در راه باشد، باز هم نمیتواند موری را تحت تأثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: اگر آسمان آب بدهد، این آب در آتش میسوزد. در نهایت، آن روز که باران بیفتد، همه چیز تغییر میکند.
هوش مصنوعی: پایت را از زمین به آسمان بگذار و با شادی از یک لیوان شراب، همه چیز سامان میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که را دانهٔ نار تو به دندان آید
هر دم از چشمهٔ خضرش مدد جان آید
کو سکندر که لب چشمهٔ حیوان دیدم
تا به عهد تو سوی چشمهٔ حیوان آید
عقل سرکش چو ببیند لب و دندان تو را
[...]
آخر این تیره شب هجر به پایان آید
آخر این درد مرا نوبت درمان آید
چند گردم چو فلک گرد جهان سرگردان؟
آخر این گردش ما نیز به پایان آید
آخر این بخت من از خواب درآید سحری
[...]
وقت آنست که بلبل به گلستان آید
هر که عاشق بود از خانه به بستان آید
غنچه در پوست نگنجد ز نشاط می و رود
تا که از طرف گلستان به شبستان آید
راستی گل به وفا یار مرا می ماند
[...]
ازرخت در نظرم باغ وگلستان آید
وز لبت در دهنم چشمه حیوان آید
روی خوب تو گر اسلام کند بروی عرض
همچو دین بت شکند کفر ومسلمان آید
گر رخ خویش بعشاق نمایی یک شب
[...]
چون قلم بر سر غمنامه هجران آید
دل به جان، آه به لب، اشک به مژگان آید
گر شب هجر سیاهی شود و آه قلم
نامه شوق محال است به پایان آید
موج ساکن نشود قلزم بی پایان را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.