بیستمکش صبر و آرام از ستمگر میرود
میرود دریا ز پی، ساحل چو پستر میرود
جوش سودا را علاج از دیده تر میکنم
آب میریزند بر دیگی که از سر میرود
نه همین خم را دل پر، زین حریفانست و بس
زین تنکظرفان چه خون کز چشم ساغر میرود
طالع دون از پی یک مطلب عالی نرفت
بخت ما دایم به صید مرغ بیپر میرود
آنچنان خونین دلی دارم که چون سوزد ز غم
خون ز دودش جای اشک از چشم اختر میرود
از دل من دیده ویران شد ز دستانداز اشک
میرود آبادی از راهی که لشکر میرود
ما و شمع از ترک سر آزاد از محنت نهایم
آتش سودا به جا ماند اگر سر میرود
طفل اشکم آنچنان عادت به دامن کرده است
کز کنارم راست تا دامان محشر میرود
میرود بر آب اگر زاهد کلیم از آبله
در ره سودای او بر روی اخگر میرود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساسات عمیق و غمانگیز انسانی است که از ستم و ظلم به ستوه آمده و به مشکلات زندگی اشاره میکند. شاعر از مشکلات و دردهای خود سخن میگوید و تمثیلی از دریا و ساحل برای نشان دادن جدایی و فاصلهای که بین آرزوها و واقعیتهای تلخ وجود دارد، استفاده میکند. او به اشک و درد دل خود اشاره میکند و به دلتنگیها و مبارزات درونیاش میپردازد. در نهایت، شاعر به حسرت و آرزوی بهبود وضعیت میرسد و نشان میدهد که چگونه اشک و غم در وجودش جاری است. شاعر احساس میکند که زندگی در حال از دست رفتن است و کماکان به دنبال آرامش و آزادی از رنجهاست.
هوش مصنوعی: کسی که ظلم را تحمل میکند، صبر و آرامشاش از دست میرود. همانطور که دریا به سمت ساحل میرود، این شخص نیز به سمت سرنوشت خود پیش میرود.
هوش مصنوعی: به خاطر غم و اندوه زیاد، چشمانم را با آب میشویم تا آرام شوم. اما این وضعیت مثل دیگی است که دیگر چیزی در آن نمانده و در حال خالی شدن است.
هوش مصنوعی: این بیت به احساسات شدید و عمیق شاعر اشاره دارد. شاعر میگوید که دلش فقط برای یک نوع عشق و صفا تنگ است و این درد و اشک ناشی از دیدن افرادی است که نمیتوانند ارزش واقعی این عشق را درک کنند. در واقع، او به جنگ و جدل در بین دوستان و آشناها اشاره دارد که باعث ناراحتی و بیقراری او شده است. اشکهایی که از چشمانش میریزد نشاندهنده عمق این احساسات و اندوه است.
هوش مصنوعی: سرنوشت نیکو به دنبال یک هدف بلند نرفت و بخت ما همیشه در حال تلاش برای دستیابی به چیزی است که به آن دسترسی نداریم.
هوش مصنوعی: دل من آنقدر پر از غم و اندوه است که وقتی در آتش این ناراحتی میسوزد، اشکهایم به جای اینکه از چشمانم بریزد، به شکل دودی بلند میشود و در فضای آسمان پخش میشود.
هوش مصنوعی: چشمم که به خاطر رنج و غم ویران شده، با هر اشکی که میریزم، دنیایم رو به ویرانی میرود. گویی که به همراه لشکری که در حال حرکت است، همه چیز را از دست میدهم.
هوش مصنوعی: ما و شمع هر دو از درد و رنج خلاص نشدهایم. اگر آتش شوق و عشق باقی بماند، پس چه اهمیتی دارد که سر و جانمان درگیر میشود؟
هوش مصنوعی: اشکهای من آنقدر با دامن من عادت کردهاند که حتی وقتی در کنارم نیستند، تا روز حساب همچنان به دامن من میچسبند.
هوش مصنوعی: زاهد با ایمان و پرهیزکار، اگرچه مسیری سخت و پرخطر را میپیماید و ممکن است به وادی خطر بیفتد، اما همچنان در پی آرزوها و خواستههای خود است. در این راه، حتی از مواجهه با چالشها و سختیها هراسی ندارد و به پیش میرود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترک تیرانداز من کز پیش لشکر می رود
دلبربا می آیدم در چشم و دلبر می رود
بامدادان کان مه از خرگاه می آید برون
ز آتش رخسارش آب چشمه ی خور می رود
من بتلخی جان شیرین می دهم فرهاد وار
[...]
عقل دوراندیش هردم جای دیگر میرود
دیگ سودایش همیشه نیک بر سر میرود
چون به بزم ما در آید نیک حیران میدود
زود بگریزد رود بیرون و ابتر میرود
عشق سرمست است و با رندان حریفی میکند
[...]
مفلس از بزم شراب ما توانگر میرود
ابر اینجا تا کمر در آب گوهر میرود
چشم ما در حشر خواهد داد شکر خواب داد
تلخی بادام ما از شور محشر میرود
عشق را با صبر و طاقت جمع کردن مشکل است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.