عقل دوراندیش هردم جای دیگر میرود
دیگ سودایش همیشه نیک بر سر میرود
چون به بزم ما در آید نیک حیران میدود
زود بگریزد رود بیرون و ابتر میرود
عشق سرمست است و با رندان حریفی میکند
میرود در بر خوش و در بحر خوشتر میرود
آفتاب حسن او مه را نوازش کرده است
با دل روشن به هرجا خوب و در خور میرود
هرکه در راه خدا ره میرود همراه ماست
لاجرم همراه ما راه پیمبر میرود
در چنان بحر محیطی زورقی افکندهایم
بادبان افراشته کشتی به لنگر میرود
نعمت الله رهبر و شیرازیان همراه او
عاشقانه بر سر الله اکبر میرود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترک تیرانداز من کز پیش لشکر می رود
دلبربا می آیدم در چشم و دلبر می رود
بامدادان کان مه از خرگاه می آید برون
ز آتش رخسارش آب چشمه ی خور می رود
من بتلخی جان شیرین می دهم فرهاد وار
[...]
بیستمکش صبر و آرام از ستمگر میرود
میرود دریا ز پی، ساحل چو پستر میرود
جوش سودا را علاج از دیده تر میکنم
آب میریزند بر دیگی که از سر میرود
نه همین خم را دل پر، زین حریفانست و بس
[...]
مفلس از بزم شراب ما توانگر میرود
ابر اینجا تا کمر در آب گوهر میرود
چشم ما در حشر خواهد داد شکر خواب داد
تلخی بادام ما از شور محشر میرود
عشق را با صبر و طاقت جمع کردن مشکل است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.