دانسته بخت زلف ترا انتخاب کرد
چندانکه شب دراز شد او نیز خواب کرد
ایدل به پشت گرمی اشک اینقدر مسوز
خونابه کی تلافی سوز کباب کرد
سیری نداشت نرگست از خون ما چه شد
بیمار را طبیب مگر منع آب کرد
معشوق اگرچه پرده نشین شد نهان شد
غیرت بروی آب نقاب از حباب کرد
دایم چو شیشه باده بتکلیف خورده ایم
اکنون مرا تغافل ساقی کباب کرد
پیر مغان جزای عمل زود می دهد
تا توبه کرده ام بخمارم عذاب کرد
کلک سخن طراز، رگ خواب بخت بود
زاندام که من گرفتمش آهنگ خواب کرد
دایم کلیم چون مزه از می جدا نباش
ما را چو بخت شور طفیل شراب کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و درد و حسرت است. شاعر به این نکته اشاره میکند که شانس و مقدر به او زلف محبوبش را داده و این عشق او را در خواب و خیال غرق کرده است. معشوق در نهایت به خاطر خودخواهی و پوشیدگیاش، شبیه به حبابی در آب میماند. شاعر احساس میکند که به شدت تحت تأثیر این عشق قرار گرفته و با وجود اینکه به دنبال آرامش است، عشق او را بیشتر دچار اضطراب و درد میکند. او به مغان (پیران) اشاره میکند که همیشه به خاطر اعمال انسانها جزا میدهند و تأکید میکند که حتی توبه کردن هم نمیتواند از عذاب عشقش بکاهد. در نهایت، شاعر به احساس بیپناهی و وابستگیاش به شراب و عشق اشاره میکند، نشاندهندهی عدم توانایی او در جدا شدن از این احساسات است.
هوش مصنوعی: سرنوشت، زلف تو را برگزیده است، به حدی که وقتی شب طولانی شد، او نیز به خواب فرو رفت.
هوش مصنوعی: به خاطر حمایت اشکهایت، ای دل، اینقدر خودت را آزار نده، که وقتی خونت به لب رسید، استرس و درد را جبران کنی.
هوش مصنوعی: نرگس بیمار، به خاطر خون ما هرگز سیر نمیشود. آیا پزشک میتواند بیمار را درمان کند، مگر اینکه او را از آب محروم کند؟
هوش مصنوعی: معشوق هرچند که در حجاب و پنهان شده، اما غیرت و شجاعت او باعث میشود که جلوهاش مثل آب روی یک حباب، نمایان شود.
هوش مصنوعی: ما همیشه مانند شیشهای هستیم که در شرایط سخت قرار گرفتهایم. حالا نوشیدنیام به دست ساقی باعث شده تا من به غفلت بیفتم و تحت تاثیر قرار بگیرم.
هوش مصنوعی: پیر مغان به سرعت نتیجه کارها را میدهد، چرا که وقتی توبه کردهام، عذابهای ناشی از مشروبخواری هنوز بر سر من است.
هوش مصنوعی: نخستین نکته در بیان سخن، توانایی کنترول و هدایت بخت و سرنوشت است. مانند این است که من با مهارت خاصی توانستم خواب و آرامش را از او بگیرم و به سمت هدفم هدایتش کنم.
هوش مصنوعی: در هر لحظه مانند کلیم، از طعم شراب جدا نباش، چرا که بخت بد ما به خاطر می باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یک قطعه سوی بنده فرستاد مجددین
کان را بصد قصیده نشاید جواب کرد
معنی روشن وی و الفاظ عذب وی
آنکرده با سخن که بسنگ آفتاب کرد
خط شریف او بنکوئی چوآن نگار
[...]
آبم ببرد دلبر و چشمم پر آب کرد
جان مرا بر آتش هجران کباب کرد
تا در نقاب هجر نهان گشت روی او
بر روی من زخون دل من خضاب کرد
از رحمت آفرید جمال تو را خدای
[...]
ای خسروی که آتش تیغ تو روز کن
در قلب چرخ زهرۀ مرّیخ آب کرد
دارای ملک، شاه مظّفر پناه دین
کت چرخ نام خسرو مالک رقاب کرد
طبعت بر شحه یی سر خورشید غوطه داد
[...]
صاحبقران و صاحب دیوان عمید ملک
ای آنکه هرچه کرد ضمیرت صواب کرد
ای خواجه ای که نافذ تقدیر در ازل
ذات ترا ز جمله جهان احتساب کرد
وی سروری که هر نفس از خاک درگهت
[...]
لعل لب تو اشک مرا خون ناب کرد
زان شیشه های سبز فلک پر شراب کرد
عکس رخت نمود در آیینه سپهر
نامش خرد به شب مه و روز آفتاب کرد
مشتاق تو به چشمه خور می کند نظر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.