دل به جذب خواری خود جور دشمن میکشد
شیشه ما سنگ از دست فلاخن میکشد
نشنود گر بوی خار از دامن صد پارهاش
سالک راه طلب کی پا به دامن میکشد
تا لبم را بسته شرم عشق میسوزم ز رشک
هرکجا بینم که دودی سرز روزن میکشد
از مغیلان کار سوزن گیر در راه طلب
نیست سالک آنکه خار از پا به سوزن میکشد
کشته ما را اگر ننواخت برق حادثات
نیست غافل انتظار وقت خرمن میکشد
در بیابان طلب تشنگی بر دم به خاک
از مزار من چراغ مرده روغن میکشد
گر به هجران شادمانم از امید وصل اوست
در قفس بلبل صفیر از شوق گلشن میکشد
بخت ما هرجا که بزم عشرتی سامان کند
شیشه راه سنگ میبیند چو گردن میکشد
در کنار خویشتن پروردمش عمری کلیم
اشک کم فرصت که لشکر بر سر من میکشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مضامین عشق، انتظار و رنجهای ناشی از جدایی میپردازد. شاعر به بیان احساسات عمیق خود نسبت به معشوق پرداخته و از دشواریهایی که در راه طلب عشق با آنها مواجه است، سخن میگوید. او به نمادهای همچون "خار" و "شیشه" اشاره میکند و نشان میدهد که چگونه عشق میتواند انسان را به عذاب و دردی عمیق دچار کند. همچنین، ذکر میشود که حتی در میان مصائب و جداییها، امید وصال وجود دارد و این امید باعث ادامهی زندگی و شوق به عیش و عشرت میشود. در نهایت، شاعر از شدت احساسات و اشکهای خود در برابر عشق سخن میگوید و نشان میدهد که عشق، با تمام درد و رنجهایش، همچنان زندگی را معنیدار میکند.
هوش مصنوعی: دل به دلیل نفرت و طعنههای دشمن خود را کوچک میکند، مانند شیشهای که از سنگ فلاخن آسیب میبیند.
هوش مصنوعی: اگر سالک راه طلب حتی بویی از خار را از دامن صد پارهٔ خود نشنود، چگونه میتواند پا به دامن بزند و در جستجوی خود پیش برود؟
هوش مصنوعی: به خاطر شرم عشق، نمیتوانم لب به سخن بگشایم و از حسادت میسوزم هرجا که دودی از روزن بیرون میآید.
هوش مصنوعی: در مسیر جستجو و تلاش، کار راحت و بیدردی وجود ندارد. کسی که در پی هدفی میرود، باید با مشکلات و چالشها دست و پنجه نرم کند و اگر در این راه به سختیها بر بخورد، باید با تلاش و صبر از آنها عبور کند.
هوش مصنوعی: اگر ما را حوادث زمانه زخم نزند، نشانهاش این است که در انتظار فرصتهای مناسب هستیم و از تأخیر در رسیدن آن ناراحت نیستیم.
هوش مصنوعی: در بیابان، وقتی که به دنبال آب هستی، از کنار قبر من عبور میکنی و میبینی که چراغ خاموشی از آنجا روغن میکشد.
هوش مصنوعی: اگرچه در جدایی و دوری از معشوق خوشحالم، اما این شادی به خاطر امید به وصال اوست. مانند بلبل که در قفس به شوق گلستان آواز میخواند.
هوش مصنوعی: هر وقت که شانس ما به جشنی خوشی میرسد، شیشهی نوشیدنی به سنگ نگاه میکند و مانند وقتی که گردن میکشد.
هوش مصنوعی: مدت زیادی را در کنار خودم بزرگش کردم و مثل کلیم (موسى) اشک ریختم، اما فرصت کمی دارم چون دشمنان به من حمله میکنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کی سر از تیغ شهادت جان روشن میکشد؟
شمع در راه نسیم صبح گردن میکشد
گل ز رخسار تو رنگ و بو به دامن می کشد
لاله از شوق تو همچون شمع گردن می کشد
هرچه با دل کرده بودم، یافتم از عشق تو
انتقام سنگ را آتش ز آهن می کشد
در شکست خویش با این عاجزی دستم قوی ست
[...]
بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد
گر شود گلشن ز خونم رنگ دامن می کشد
نا امیدی حاصل کشت امید ما بس است
زود کار دانه عاشق به خرمن می کشد
زشت را خجلت گذاری بهتر از آیینه نیست
[...]
بیشتر سرگشتگی زین چرخ پرفن میکشد
هرکه چون گرداب پای خود به دامن میکشد
در تمنای تماشای تو چشم داغ دل
از شکاف سینه همچون شمع گردن میکشد
سرفرازان جهان را از رعونت چاره نیست
[...]
باز دامان دل آهنگ چه گلشن میکشد
نالهای تا میکشم طاووسگردن میکشد
بسکه استحقاقگرد بیپر و بالم رساست
هرکه دامان تو میگیرد سوی من میکشد
بیش ازین نتوان چراغ رنگ ناز افروختن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.