باز دامان دل آهنگ چه گلشن میکشد
نالهای تا میکشم طاووسگردن میکشد
بسکه استحقاقگرد بیپر و بالم رساست
هرکه دامان تو میگیرد سوی من میکشد
بیش ازین نتوان چراغ رنگ ناز افروختن
خامهٔ تصویر بادام تو روغن میکشد
ناله اندوه گرانی برنمیدارد ز دل
سنگ این کوه از صدا ناز فلاخن میکشد
شمع این محفل نیام اما به ذوق تیغ او
تا نفس دارم سری دارم که گردن میکشد
پیرو سعی تجرد درنمیماند به عجز
رشته از هر پیرهن خود را به سوزن میکشد
اعتبار اهل ظلم از عالم اقبال نیست
آتشآلود است آن آبی که آهن میکشد
تنگ بر دیوانه شد دشت و در از عریانتنی
کیست فهمد بیگریبانی چه دامن میکشد
ماهی دریای وهمیم، آه از تدبیر پوچ
مغز آماج خدنگ و پوست جوشن میکشد
عمرها شد سرمهسایکارگاه عبرتیم
خاکساری انتقام ما ز دشمن میکشد
سایهرا بیدل ز قطع دشت و در تشویش نیست
محمل تسلیم دوش آرمیدن میکشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به احساساتی عمیق و دردناک اشاره میکند که از عشق، هجران و ناتوانی ناشی میشوند. او به زیبایی و ظرافت معشوقش اشاره میکند، و عشق را همچون چراغی میداند که از رنگ ناز و زیبایی معشوق روشن میشود. نالههای دل و اندوهی که بر او غلبه دارد، نشاندهندهی بار گران زندگی و طبع حساس شاعر است. او به عقل و تدبیر بیفایده خود اشاره میکند و از عدم توانایی در کنترل احساساتش سخن میگوید. در کل، شعر بیانگر اضطراب، آرزو و دلتنگی عمیق است که ناشی از عشق ناگزیر و بیثمر است.
هوش مصنوعی: دل به کجا میخواهد برود که چنین نالهای به گوش میرسد؟ وقتی که من به سختی به آنجا میروم، مانند طاووسی که به جلو میافتد، دلخواستهام را میکشد.
هوش مصنوعی: هرچه من به تو نزدیکتر میشوم و دامنت را میگیرم، به سمت خودم جذب میشوم؛ زیرا تو به اندازهای علو و شرف داری که من از هیچ مانعی نمیترسم.
هوش مصنوعی: دیگر نمیتوانم چراغی را با رنگ ناز تو روشن کنم، زیرا قلم تصویر تو همچون بادام روغن میکشد.
هوش مصنوعی: شکایت از درد و رنج بالای زندگی، تاثیری بر دل سخت و بیاحساس مانند سنگ ندارد. این کوه، صدای ناله را نمیشنود و حتی نمیتواند بر اثر این نالهها تغییر کند.
هوش مصنوعی: من در این محفل مانند شمعی نیستم، اما به خاطر زیبایی و تاثیر تیغ او، تا زمانی که زندهام، سرم را با افتخار بالا میبرم.
هوش مصنوعی: کسی که در تلاش برای رهایی و خلوص است، نمیتواند در عجز و ناتوانی بماند؛ مانند این که هر شخصی سعی میکند از هر نوع وابستگی و دلمشغولی رهایی یابد.
هوش مصنوعی: اعتبار و ارزش کسانی که ظلم و ستم میکنند، به خاطر توجه و اقبال همگانی نیست. آبی که آهن را جذب میکند، بیگمان ناشی از انفجار و آتش است و این نشاندهندهٔ وجود خطر و آسیب است.
هوش مصنوعی: دشت برای دیوانه تنگ و بسته شده است و هیچکس نمیتواند درک کند وقتی کسی بدون پوشش و محافظتی در میانهی این فضای خالی قرار دارد، چگونه میتواند از دامن خودش محافظت کند.
هوش مصنوعی: ما در دریای خیال و وهم شناوریم و افسوس از تدبیر بیفایدهای که داریم، چرا که با تیرهای دیگران و آسیبهای مختلف مورد هدف قرار میگیریم و در تلاش برای حفظ خود هستیم.
هوش مصنوعی: سالهای زیادی گذشت و ما در کارگاه عبرت، به خاکساری مشغول بودیم. انتقام ما از دشمنان به وسیله شراب کشیده میشود.
هوش مصنوعی: سایهای که از بیدلی به وجود آمده، نه در دشت و نه در نگرانی، نمیتواند آرام گیرد؛ او در شب، بیتوجه به مشکلات، به خواب میرود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل به جذب خواری خود جور دشمن میکشد
شیشه ما سنگ از دست فلاخن میکشد
نشنود گر بوی خار از دامن صد پارهاش
سالک راه طلب کی پا به دامن میکشد
تا لبم را بسته شرم عشق میسوزم ز رشک
[...]
کی سر از تیغ شهادت جان روشن میکشد؟
شمع در راه نسیم صبح گردن میکشد
گل ز رخسار تو رنگ و بو به دامن می کشد
لاله از شوق تو همچون شمع گردن می کشد
هرچه با دل کرده بودم، یافتم از عشق تو
انتقام سنگ را آتش ز آهن می کشد
در شکست خویش با این عاجزی دستم قوی ست
[...]
بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد
گر شود گلشن ز خونم رنگ دامن می کشد
نا امیدی حاصل کشت امید ما بس است
زود کار دانه عاشق به خرمن می کشد
زشت را خجلت گذاری بهتر از آیینه نیست
[...]
بیشتر سرگشتگی زین چرخ پرفن میکشد
هرکه چون گرداب پای خود به دامن میکشد
در تمنای تماشای تو چشم داغ دل
از شکاف سینه همچون شمع گردن میکشد
سرفرازان جهان را از رعونت چاره نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.