گر همتم کناره ز دنیا نمی کند
تقلید گوشه گیری عنقا نمی کند
تا ناخن از پلنگ نگیرد بعاریت
ایام از دلم گرهی وا نمی کند
از جور آشنا نرمد هر که آشناست
ساحل ز تیغ موج محابا نمی کند
گر پی برد که گوشه نشینی چه راحتیست
سیلاب سیر دامن صحرا نمی کند
رفت آنکه چشم حسرت ما وقف گریه بود
امروز غیر خنده بدریا نمی کند
نخوت نمی خرد ز کسی تنگدست فقر
سرمایه چون ندارد سودا نمی کند
دل را بآرزوی لبت نیست دسترس
مسکین نمک بدیگ تمنا نمی کند
عزت گل ملایمتست ارنه پنبه را
ایام تاج تارک مینا نمی کند
در تنگنای خلوت غم می کند کلیم
وجدی که گردباد بصحرا نمی کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و تفکرات فلسفی شاعر درباره دنیا و زندگی است. شاعر به کنارهگیری و گوشهنشینی اشاره میکند و میگوید این راه زندگی نمیتواند به او آرامش ببخشد. او تأکید میکند که برای رهایی از مشکلات و سختیها، نباید از دنیای اطراف فرار کرد. همچنین، او به تجربههای تلخ و ناامیدیهای ناشی از روابط اجتماعی اشاره میکند و میگوید که افراد ثروتمند و بینیاز ممکن است خود را از مشکلات دور نگه دارند، در حالی که افراد تنگدست به امید چیزهای کوچک و بیارزش زندگی میکنند. شاعر در نهایت به تضادهایی در زندگی اشاره میکند و به این نتیجه میرسد که حتی در تنهایی و خلوت، نمیتوان از درد و غم خود فرار کرد.
هوش مصنوعی: اگر ارادهام از دنیای مادی جدا شود، تقلید و پیروی از دیگران نمیکنم، زیرا افراد برجسته و نادر مانند عنقا نمیتوانند در گوشهگیری ریشهدار و واقعی شبیهسازی شوند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که پلنگ ناخن خود را به امانت ندهد، دل من هم نمیتواند گرهای را باز کند.
هوش مصنوعی: هر کس که با غم ها و سختی ها آشنا باشد، از شدت سختی ها و خطرات پرهیز نمی کند و به دل مشکلات می رود.
هوش مصنوعی: اگر کسی متوجه شود که نشستن در گوشهٔ عزلت چقدر آرامشبخش است، دیگر به دنبال هیجان و شلوغی در دشت نخواهد رفت.
هوش مصنوعی: شخصی که همیشه در دل ما حسرتش بود و ما برای او گریه میکردیم، اکنون رفته است و امروز هیچ چیزی جز خنده نمیتواند احساس ما را تغییر دهد.
هوش مصنوعی: کسی که پول و ثروت ندارد، به خودجوشی و مغروری فکر نمیکند و به دنبال سرمایهگذاری یا سود نیست.
هوش مصنوعی: دل نمیتواند به آرزوی لبهای تو برسد، چون مسکین نمیتواند از نمک درون دیگ آرزوها طلب کند.
هوش مصنوعی: عزت و ارزش گل به نرمی و لطافتاش است وگرنه پنبه که برای تاج و سر مینا مناسب نیست، در روزگار خود به چیزی تبدیل نمیشود.
هوش مصنوعی: در گوشهای از تنهایی، کلیم (نماد کسی که در جستجوی حقیقت است) در غم خود غرق شده، اما گردباد هرگز نمیتواند به این دلشکستگی برسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر هیچ آدمی اجل ابقا نمی کند
سلطان مرگ هیچ محابا نمی کند
عامست حکم میراجل بر جهانیان
این حکم بر من و تو بتنها نمی کند
غارت گر حوادث در خانۀ وجود
[...]
درد مرا طبیب مداوا نمی کند
با من ز روی لطف مدارا نمی کند
دردیست در دلم که علاجش به دست اوست
وآن سنگ دل دواش مهیا نمی کند
تیغ ستم زند به دل خستگان هجر
[...]
دنیا وفا بمردم دانا نمیکند
خوش وقت آنکه میل بدنیا نمیکند
دنیا و هر چه هست در او دام و دانه است
او مرغ زیرک است که پروا نمیکند
آندم که یار گشت فلک تیغ میزند
[...]
عاشق حذر ز آتش سودا نمی کند
مجنون ز چشم شیر محابا نمی کند
رطل گران نکرد دوا رعشه مرا
لنگر علاج شورش دریا نمی کند
گرد سبک عنان چه گرانی برد ز کوه
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.