نه مرا خاطر غمگین نه دل شاد رسد
بمن آخر چه ازین عالم ایجاد رسد
ای جرس تا بکی از ناله گلو پاره کنی
کس درین بادیه دیدیکه بفریاد رسد
ایخوش آن صید که کس گر نرسد بر سر او
از پر تیر تواند که بصیاد رسد
تیشه با سخت دلی می نهد انگشت بگوش
نتواند که بدرد دل فرهاد رسد
بسکه از درددلم راه جهان مسدودست
شورش دجله نیارد که ببغداد رسد
لذت کشته شدن شمع اگر دریابد
پر ز پروانه بگیرد بره باد رسد
شانه از زلف تو خوش کامروا شد، ستم است
که دگر آب درین باغ بشمشاد رسد
بعد مردن نشود نقد سخن از دگری
کاین نه مالیست که میراث باولاد رسد
حیف باشد ره میخانه نمودن بکلیم
مپسندید که این ننگ بارشاد رسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات غم و اندوه شاعر میپردازد. او در آن ابراز میکند که نه دلش شاد است و نه احساس خوشی از دنیای پیرامون دارد. شاعر به جرس (زنگ) میگوید که تا کی باید از نالههای دلش بزند و اشاره میکند به اینکه در این راه هیچکس به کمک نمیآید. او از صید خوشحال میشود که از تیرها در امان باشد و نماد دیگری از احساس بیپناهی است. سپس به درد دل فرهاد و امیدواریاش در دست یافتن به معشوق اشاره میکند. شعر همچنین به محدودیتها و دردهای زندگی و همچنین ناکامیهای روحی ناشی از جدایی و مرگ میپردازد. شاعر به تنهایی و عدم درک دیگران از عواطفش اشاره میکند و در انتها به نکتهای میرسد که ننگی برایش به وجود آمده و از آن ابراز نارضایتی میکند.
هوش مصنوعی: نه دل من ناراحت است و نه خوشحال، در نهایت از این دنیا چه چیزی به من میرسد؟
هوش مصنوعی: ای ناقوس، تا کی به فریاد و ناله بپردازی و صدای ما را به جایی نرسانی؟ هیچکس در این دشت نیست که به کمک بیاید.
هوش مصنوعی: خوشا به حال آن شکارچی که اگر کسی نتواند به او نزدیک شود، تیرش اینقدر دقیق است که به صیاد میرسد.
هوش مصنوعی: با دلسختی و بیاحساسی، کار دشواری را آغاز میکند که حتی نمیتواند به درد و رنج فرهاد گوش دهد.
هوش مصنوعی: آنقدر که از درد دل و غمهایم رنج میبرم، راهی برای عبور به سوی دنیا بسته است؛ حتی خروشانترین آبها هم نمیتوانند به بغداد برسند.
هوش مصنوعی: اگر شمع بفهمد که کشته شدنش چه لذتی دارد، پروانهای که دورش میچرخد، پروازش را از دست میدهد و خود را به باد میسپارد.
هوش مصنوعی: شانه از زیبایی موهای تو خوشحال و راضی شده است، اما این نادرست است که هیچ چیز دیگری در این باغ به این زیبایی برسد.
هوش مصنوعی: بعد از مرگ، سخن و حرفهای ما به کسی دیگر منتقل نمیشود، زیرا این سخن مال و دارایی نیست که به وارثان برسد.
هوش مصنوعی: رفتن به میخانه و شرابخواری را ناپسند دانستهاند و کسی که به این کار بپردازد، به خود زحمت میدهد که این عیب و ننگ بر او بچسبد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون کسی نیست که از عشق تو فریاد رسد
چه کنم صبر کنم گر ز تو بیداد رسد
گر وصال تو به ما مینرسد ما و خیال
آرزو گر به گدایان نرسد یاد رسد
چه رسیدست به لاله ز رخت جز حسرت
[...]
چون ننالم که ز عشقم همه بیداد رسد
بجز از ناله زارم که به فریاد رسد
صورت چین که به آرایش نقاش کسی است
کی بزیبایی آن حسن خدا داد رسد
مرهمی نه بدل از خنده شیرین ورنه
[...]
چه عجب گر به دل از تیغ تو بیداد رسد
شیشه را حال چه باشد که به فولاد رسد
هر دم از هجر تو بر چرخ رسانم فریاد
بامیدی که مگر چرخ بفریاد رسد
مکن از آه من اکراه که شمع رخ تو
[...]
تا کیم نوحه به گوش از دل ناشاد رسد؟
تا نظر باز کنم ناوک بیداد رسد
بر سر هر گره زلف تو لرزم که مباد
دست خشکیده ای از جانب شمشاد رسد
می شود دل نشود مضطرب از آمدنت؟
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.