اسیر عشقم و هر کس مرا غلام کند
به گوش حلقهام از حلقههای دام کند
چه بخت بی اثرست این که جزو ناری من
دمیکه شعله کشد کار پخته خام کند
چرا نگرید بلبل که بیوفائی دهر
امان نداد که گل خنده را تمام کند
باسم و رسم چه مردانه پشت پا زده ام
نگین بدستم پهلو تهی ز نام کند
هر آنکه سر ز گریبان چو نال برون کرد
بطاق ابروی شمشیر او سلام کند
اگر جدا ز تو می را حلال می دانم
خدا بتیغ تو خون مرا حرام کند
ندیده ایم بجز جان مانده بر لب خویش
مسافریکه در اول قدم مقام کند
خوش آنکه نام تو موزون نهد بنسبت شعر
کلیم شاه جهان ترا غلام کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق عشق و وابستگی شاعر نسبت به معشوق پرداخته است. شاعر خود را اسیر عشق میداند و بیان میکند که عشق او همچون دام و حلقهای است که به او بسته شده. او از بخت بد خود شکایت دارد و به وضعیت غمانگیز بلبل و گل اشاره میکند. شاعر از مردانگی و صمیمیت در عشق صحبت کرده و از اینکه نام معشوقش بر روی انگشتش است، احساسات خود را بیان میکند. او همچنین به جدایی و حلال بودن عشق اشاره میکند و در نهایت از مقام و ارزش معشوق در شعر خود حرف میزند و خواهان آن است که نام عشقش در جهان جاودان بماند.
هوش مصنوعی: من در عشق گرفتارم و هر کسی که بخواهد مرا تحت کنترل خود درآورد، میتواند به راحتی با استفاده از تدابیرش مرا به دام خود بیندازد.
هوش مصنوعی: این بخت چه بیاثر است که فقط بخشی از آتش من است، وقتی که شعلهها بهپا میخیزند، کار پخته را ناپخته میکند.
هوش مصنوعی: بلبل چرا باید بگرید وقتی که بیوفایی زمانه اجازه نداد که گل همیشه شاد و خندان بماند؟
هوش مصنوعی: من به خاطر رفتار و شیوهام به راحتی از همه چیز گذشتهام، و دست از اعتبار و نام خود برداشتهام.
هوش مصنوعی: هر کسی که از درد و اندوه خود فریاد برآورد، باید بداند که همانند کسی است که به زیبایی ابروی شمشیر او احترام میگذارد.
هوش مصنوعی: اگر جدایی از تو را مجاز بدانم، خداوند با شمشیر تو، خون مرا ممنوع کند.
هوش مصنوعی: ما تنها کسی را دیدهایم که در آستانه مرگ است و همچنان به سفرش ادامه میدهد، مانند مسافری که در ابتدای سفرش درنگ کرده است.
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که نام تو را به زیبایی در شعر بیاورد، زیرا این کار میتواند باعث شود که بزرگترین شاه جهان به او احترام بگذارد و او را گرامی بدارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تویی که صبح عدو هیبت تو شام کند
امور ملک مثال تو با نظام کند
زصبح تیغ تو روشن ترست و هیبت او
حیات حاسد تو تیره تر زشام کند
عنایت فلکی نزد تو مقیم شود
[...]
چو همرهی به من آن سرو خوشخرام کند
ز بیم طعنه، به هرکس رسد سلام کند!
خیال وصل تو در خاطر است خلقی را
کسی ملاحظه خاطر کدام کند؟
ز دیدن تو دلم یافت لذّتی که فلک
[...]
به هر چمن قد موزون او خرام کند
ز طوق فاختگان سرو چشم وام کند
نوشته نام مرا بر کنار نامه غیر
کس این توجه بیجای را چه نام کند
خط سیاه دل از تیغ رو نگرداند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.